جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'توسعه'.
2 نتیجه پیدا شد
-
اگر شما یک تیم را مدیریت میکنید، به احتمال زیاد در مورد شاخصهای عملکرد کلیدی (Key Performance Indicator, KPI) شنیده اید. صرف نظر از این که آیا شما با آنها آشنا هستید و یا هنوز در ذهنتان این سوال وجود دارد که «دقیقا KPI چیست؟»، اجازه دهید قبل از این که به بعضی نمونهها و معادلات نمونه برای مهمترین معیارها برسیم، یک دورهی تجدید نظر کوتاهی داشته باشیم. قبل از پرداختن به تعدادی نمونه، ابتدا KPI را تعریف کنیم. به زبان ساده، KPI نوعی اندازه گیری عملکرد است که به شما کمک میکند تا بدانید بخش یا سازمان شما چگونه کار میکند. KPI خوب باید به عنوان یک قطب نما عمل کند و به شما و تیمتان کمک کند تا متوجه شوید که آیا مسیر درستی را برای رسیدن به اهداف استراتژیک خود در نظر گرفته اید. برای موثر بودن، KPI باید شرایط زیر را داشته باشد: به خوبی تعریف شده و قابل سنجش باشد. باید با سراسر سازمان و بخش شما در ارتباط باشد. باید برای دستیابی به هدف شما ضروری باشد. قابل اعمال به خط کسب و کار (Line of Business, LoB) یا بخش شما باشد. مشکل این است که هزاران کاندید برای انتخاب KPIها را وجود دارد. اگر شما مورد اشتباهی را انتخاب کنید، چیزی را اندازه گیری خواهید کرد که با اهدافتان همخوانی ندارد. بنابراین، چگونه باید KPIهای مناسب را برای سازمان خود انتخاب کنید؟ بهترین راه برای رسیدن به این هدف، تحقیق و درک برخی از مهمترین KPIها است. بدین ترتیب، شما درک بهتری خواهید داشت که انتخاب کدام یک برای کسب و کار شما مفید است و کدام سودی نخواهد داشت. ۱۸ مثال و تعریف از KPIها معیارهای مالی ۱. سود: نیاز به تعریف نیست اما باید خیلی به آن توجه کنید زیرا یکی از مهمترین شاخصهای عملکردی موجود است. سود حاشیهای ناخالص (gross margin) و سود حاشیهای خالص (net profit margin) را آنالیز کنید تا متوجه شوید که آیا سازمانتان بازدهی بالایی داشته است یا خیر. ۲. هزینه: هزینهی بهره وری را اندازه گیری کنید . بهترین راههای کاهش و مدیریت هزینهها را بیابید. ۳. درآمد LoB در مقابل هدف: این مورد یک مقایسه بین درآمد واقعی شما و درآمد پیش بینی شدهی شما است. نمودار کردن و تجزیه و تحلیل اختلاف بین این دو عدد کمک خواهد کرد که متوجه شوید بخش تحت مدیریت شما چگونه عملکردی دارد. ۴. هزینهی محصولات فروخته شده: با در نظر گرفتن تمامی هزینههای تولیدی برای محصولی که شرکت شما در حال فروش است، میتوانید ایدهی بهتری برای قیمت گذاری بر اساس هزینهی محصولات و سود حاشیهای واقعی (actual profit margin) خود داشته باشید. این اطلاعات در تعیین این که چگونه در رقابت کسب و کار پیروز شوید نقش کلیدی دارد. ۵. روز فروش برجسته (Day Sales Outstanding, DSO): حسابهای دریافتی خود را در نظر بگیرید و آنها را به تعداد کل فروشهای اعتباری تقسیم کنید. این عدد را به تعداد روزهای محدودهی زمانی که مورد بررسی قرار می دهید، ضرب کنید. تبریک میگوییم، شما DSO خود را حساب کردید! هرچه این عدد کوچکتر باشد، یعنی این که سازمان شما در جمع آوری بدهیها بهتر عمل میکند. این فرمول را هر ماه، هر سه ماه یا هر سال را اجرا کنید تا ببینید که وضعیتتان چه روندی دارد. ۶. میزان فروش برحسب منطقه: از طریق تجزیه و تحلیل این که کدام منطقه اهداف فروش ما را برآورد میکنند، میتوانید بازخورد بهتری برای مناطق کم درآمد داشته باشید. ۷. هزینههای LoB در مقابل بودجه: مخارج واقعی خود را با بودجهی پیش بینی شدهی خود مقایسه کنید. درک این که در در کدام قسمت از برنامهی خود متزلزل شده اید، میتواند در آینده به شما برای ایجاد یک بودجهی عالیتر اداری کمک کند. معیارهای مشتری ۸. ارزش طول عمر مشتری (CLV): صرفه جویی در هزینه تنها (یا بهترین) راه برای بهینه سازی جذب مشتری شما نیست. CLV به شما کمک میکند که ارزش سازمان خود را از طریق یک رابطهی بلند مدت با مشتری درک کنید. از این شاخص عملکرد برای محدود کردن کانالی استفاده کنید که به شما کمک میکند تا بهترین مشتریان را برای بهترین قیمت به دست آورید. ۹. هزینهی جذب یا خرید مشتری (CAC): هزینههای جذب خود را به تعداد مشتریان جدید در محدوده ی زمانی مورد بررسی تقسیم کنید. با این روش شما مقدار عددی CAC را محاسبه کردید! CAC یکی از مهمترین معیارهای تجارت الکترونیک محسوب میشود زیرا میتواند به شما در ارزیابی اثربخشی هزینههای بازاریابی کمک کند. ۱۰. رضایت و حفظ مشتری (CSR): این مورد، در ظاهر خیلی ساده است. مشتریها را شاد کنید و آنها همچنان مشتری شما خواهند بود. با این حال، بسیاری از شرکتها معتقدند که برای سهامداران ارزش بیشتری نسبت به مشتریان دارد. شما میتوانید از شاخصهای عملکرد چندگانه از جمله نمرات رضایت مشتری و درصد مشتریانی که خریدشان را تکرار میکنند، برای سنجش CSR استفاده کنید. ۱۱. امتیاز پیشبرندهی خالص (Net Promoter Score, NPS): مقدار عددی NPS یکی از بهترین شاخصهای حاکی از رشد بلند مدت شرکت است. برای تعیین نمرهی NPS خود، بررسیهای سه ماههی خود را به مشتریان ارسال کنید تا ببینید که چقدر احتمال دارد سازمان شما را به کسانی که میشناسند توصیه کنند. ابتدا با اولین بررسی خود، یک حالت پایهای بسازید و اقدامات لازم را انجام دهید تا بتوانید این تعداد را در سه ماهههای متوالی افزایش دهید. ۱۲. تعداد مشتریان: این شاخص عملکرد نیز مانند سود نسبتا ساده است. با تعیین تعداد مشتریانی که کسب کرده اید و از دست داده اید، میتوانید بیشتر درک کنید که آیا شما نیازهای مشتریان خود را برآورده میکنید یا خیر. معیارهای فرآیندی ۱۳. تیکتهای پشتیبانی مشتری (Customer Support Tickets): تجزیه و تحلیل تعداد تیکتهای جدید، تعداد تیکتهای بررسی شده و زمان بررسی به شما کمک خواهد کرد که بهترین بخش خدمات را در صنعت خود ایجاد کنید. ۱۴. درصد ضایعات محصول: تعداد واحدهای معیوب را بیابید و آن را به تعداد کل واحدهای تولید شده در محدودهی زمانی مورد بررسی تقسیم کنید. واضح است که این عدد هر چقدر پایینتر باشد، بهتر است. ۱۵. اندازه گیری کارایی LoB: میزان کارایی و بهرهوری را میتوان در هر صنعتی اندازه گیری کرد. به عنوان مثال در صنعت تولید میتوانید کارایی سازمان خود را با تجزیه و تحلیل تعداد واحدهای تولید شده در هر ساعت و میزان زمان کارکرد کارخانه خود، اندازه گیری کنید. معیارهای نیروی انسانی ۱۶. نرخ گردش کار کارکنان (Employee Turnover Rate, ETR): برای تعیین ETR، تعداد کارکنانی که شرکت را ترک کرده اند به میانگین کارکنان تقسیم کنید. اگر ETR بالایی دارید، وقت خود را صرف بررسی فرهنگ محل کار خود، بستههای کاری و محیط کار کنید. ۱۷. درصد پاسخ به فرصتهای شغلی باز: هنگامی که شما درصد بالایی از متقاضیان واجد شرایط را برای موقعیتهای شغلی باز خود درخواست میکنید، میدانید که مخاطبان مناسب را پیدا میکنید. این امر به افزایش تعداد مصاحبه شوندگان نیز منجر خواهد شد. ۱۸. رضایت کارکنان: اگر کارکنان شما خوشحال باشند، سختتر کار و تلاش میکنند؛ به همین سادگی! ارزیابی رضایتمندی کارکنان از طریق نظرسنجی و معیارهای دیگر برای سلامت اداری و سازمانی شما حیاتی است. ۱۳ مثال و تعریف مفید دیگر از KPIها معیارهای نیروی انسانی ۱. نرخ بازنشستگی: این معیار برای هر سازمانی که یک طرح نیروی کار استراتژیک را توسعه میدهد بسیار مهم است. این مورد را میتوان با بررسی تعداد کارکنانی که بازنشسته شده اند به عنوان درصدی از کل تعدادکارکنان به دست آورد. اگر نیروی کار پیری نداشته باشید، گردش مالی نیز معیار خوبی است. ۲. دانش به دست آمده با آموزش: این مورد به شرکت کمک میکند تا اثربخشی آموزش کارمندان را ببیند. با ایجاد یک امتحان و نظارت بر درصد نرخ قبولی و درصد متوسط نمره میتوان این مورد را بررسی کرد. اگر شما یک سازمان بزرگتر هستید، قبل از آموزش میتوانید از یک پیش آزمون (pre-test) استفاده کنید و سپس بعد از تمرین از یک پس آزمون (post-test) برای مشخص کردن آن چه که کارکنان آموخته اند، کمک بگیرید. ۳. ارتقاء داخلی در مقابل استخدام خارجی (Internal Promotions Vs. External Hires): این معیار نسبت تعداد کارکنان مشغول کار در یک شرکت (ارتقاء داخلی) به تعداد استخدامهای خارجی را مشخص میکند. این امر میتواند به طور خاص در برنامه ریزی جانشینیهای سازمانی موثر باشد. ۴. نسبت رقابت پذیری دستمزد (Salary Competitiveness Ratio, SCR): برای ارزیابی میزان رقابت پذیری گزینههای جبران خسارت استفاده میشود. این نسبت با تقسیم حقوق و دستمزد شرکت به حقوق و دستمزد متوسط ارائه شده توسط رقبا یا بخشهای دیگر صنعت شما تعیین میشود. معیارهای مشتری ۵. نرخ تعویض مشتری (Customer Churn Rate): این معیار درصد مشتریانی را نشان میدهد که یا دیگر خرید خود را تکرار نمیکنند و یا خدمات خود را در طول یک دورهی معین متوقف میکنند. محاسبهی این معیار با تقسیم تعداد مشتریان از دست رفته در یک دوره بر تعداد کل مشتریان در شروع دوره انجام میپذیرد. اطمینان حاصل کنید که تعداد مشتریانی را در نظر بگیرید که باید در آن دوره تجدید سرویس انجام دهند. ۶. میزان تماسهای دریافتی از طریق کانالهای ارتباطی مختلف: پیگیری تعداد درخواستهای پشتیبانی از طریق تلفن و ایمیل به شما این امکان را میدهد تا ببینید مشتریان کدام روش را ترجیح میدهند. این بررسی را می توانید به صورت ماهانه تکرار کنید. ۷. درصد مشتریانی که «خیلی» و «شدیدا» راضی هستند: تعیین این معیار فرصتی است برای بررسی بیشتر آن چه که مشتریانِ خوشحال را راضی میکند و باید در طول یک زمان مشخص و مناسب بررسی شود. بنابراین سوالات خود را در نظر سنجیها مربوط به هم مطرح کنید. محاسبهی این معیار بسیار ساده است بدین صورت که نسبت مشتریان «خیلی» و «شدیدا» راضی را به کل تعداد پاسخ دهندگان محاسبه میکنید. ۸. بازدیدهای جدید و تکراری وب سایت: این امکان را برای شرکتها فراهم میکند تا ترافیک وب سایت خود را متفاوت کرده و بینش خاصی را بر روی مشتریان بالقوهی خود ایجاد کنند. این معیار با تقسیم تعداد بازدید کنندگان جدید به کل تعداد بازدیدها به دست میآید. معیارهای مالی ۹. جریان نقدی از فعالیتهای تامین مالی: این معیار نشان دهندهی قدرت مالی سازمان میباشد و به صورت زیر محاسبه میگردد: (سهام / پول نقدی پرداخت شده به عنوان سود سهام و بازپرداخت بدهی) - (پول نقد دریافت شده از اوراق بهادار یا بدهی) = (جریان نقدی از فعالیتهای تامین مالی) ۱۰. متوسط هزینههای سالانه برای سرویس یک مشتری: این مقدار متوسط مورد نیاز برای خدمت به یک مشتری است که با تقسیم مجموع هزینهها به تعداد کل مشتریان حاصل میشود. ۱۱. EBITDA: خلاصه شدهی "Earnings Before Interest, Taxes, Depreciation, & Amortization" است که مقدار درآمد را بعد از در نظر گرفتن هزینهها و کم کردن بهره، مالیات و استهلاک محاسبه میکند. ۱۲. هزینههای نوآوری: این معیار میزان پولی را که سازمان برای نوآوری هزینه میکند، نشان میدهد. بعضی از سازمانها این هزینه را جهت تحقیق و توسعه در نظر میگیرند و ممکن است که سازمانهای دیگر دارای شرایط حسابداری متفاوت باشند. در نهایت، اگر شما از این معیار استفاده میکنید، نوآوری را به عنوان یک استراتژی کلیدی قبول دارید. ۱۳. نسبت ارزش ماندگاری مشتری به هزینهی خرید مشتری: نسبت ارزش ماندگاری مشتری به هزینهی جذب مشتری، در صورت مطلوب، باید بیشتر از یک باشد. اگر هزینهی به دست آوردن مشتری بیشتر از سود آن باشد، در این صورت این مشتری سودآور محسوب نمیشود. چگونه KPI مناسب را انتخاب کنم؟ KPIهای مناسب برای شما ممکن است KPIهای مناسبی برای یک سازمان دیگری نباشند. اطمینان حاصل کنید که در مورد بسیاری از شاخصهای عملکرد کلیدی تحقیق کرده اید، در این صورت میتوانید تعیین کنید که کدام یک برای صنعت شما مناسب است. تعیین اهداف KPI به شما در درک و مقابله با اهدافتان کمک خواهد کرد و سپس آنها را در بخش خود ادغام کنید. KPIها نه تنها باید با صنعت شما بلکه با استراتژی شما نیز منطبق باشند.
-
کامبیز اسدزاده یک موضوع را ارسال کرد در <span class="ipsBadge ipsBadge_pill" style="background-color: #38ff7a; color: #000000;" >کتابخانه کیوت (Qt)</span>
سلام و درود با طعم کیوت ? همانطور که میدانید توسعه نرمافزارها و اپلیکیشنهای کاربردی در هر پلتفرمی نیازمند ابزارها و کنترلهای مهمی هستند که این امر موجب سرعت بخشیدن به زمان طراحی میشود. در صنایع مختلف برنامهنویسی مخصوصاً سمت وِب کیتهای بسیاری جهت تولید و توسعه سریع همراه با کامپوننتهای بسیار خوبی ارائه شده است که برخی از آنها عبارتند از Bootstrap، UIkit و غیره... ما در نظر داریم کیتی را همانند کیت بوت استرپ برای کیوت کوئیک توسعه دهیم. بنابراین هر کامپوننت یا ماژولی که احساس نیاز از آن میشود را برای ما مطرح کنید. ابتدا ما ویژگیهای بوت استرپ را شبیه سازی خواهیم کرد و سپس کیتهای مورد نیاز شما را که در تاپیکهای دیگر اعلان میشوند با این کیت ادغام خواهیم کرد. با توجه به اینکه من شخصاً کیتی را از قبل برای توسعه در نظر گرفته ام نام این پروژه Jupiter انتخاب شده است همان کیت را برای برنامه ریزی در این بخش عنوان میکنم تا برای ادامه نیز با همکاری همدیگر توسعه داده شود. کامپوننتها Alerts Ads ActionButton ActivityIndicator Accordion Badges Button CircleButton Card CardInfo CardBox CircleImage CircleProgressBar Dropdown DifficultySection Forms Modal Menu MessageBox Map (Based on Google Map & OpenStreetMap) Marker Navs Navbar Notification Profile Pagination Popovers Progress ProgressCircle Space Share SocialFeed Tooltips Header Footer FontSystem Slider InputBox Rate (Vote) WinButton پیشنهادات شما میتواند در این لیست اضافه شود... بسیاری از کنترلها در هر زمینهای که نیاز باشد در این لیست اضافه خواهند شد. نکته : تمامی کنترلها باید واکنش گرا باشند. این کیت تحت فونت آیکونیکهای حرفهای fontawesome مجهز خواهد شد. نکته ۲ : تمامی کامپوننتها باید تحت قالب راست به چپ و چپ به راست پشتیبانی شوند. نکته ۳ : تمامی کامپوننتها باید به دو زبان فارسی و انگلیسی واکنشگرا و تحت فونتهای ویژه پشتیبانی شوند.