-
تعداد ارسال ها
18 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
-
روز های برد
8
آخرین بار برد الهه انصاری در 16 آذر
الهه انصاری یکی از رکورد داران بیشترین تعداد پسند مطالب است !
اعتبار در سایت
31 عالیدرباره الهه انصاری
مترجمین
میانجی گرها
میانجی گرها
- تاریخ تولد 24 آبان 1375
موقعیت
-
شهر
ارومیه
آخرین بازدید کنندگان نمایه
1,331 بازدید کننده نمایه
-
andeh شروع به دنبال کردن الهه انصاری کرد
-
مقدمه این سری مقالات به بررسی نحوهٔ اثرگذاری فناوری بلاکچین بر روی زنجیرههای تامین میپردازند. دلیل اهمیت وجود این فناوری در زنجیرههای تامین به ۴ عامل بستگی دارد: قابلیت ردیابی و دید گسترده، دیجیتال سازی و حذف واسطهها، امنیت دادهٔ پیشرفته و قراردادهای هوشمند. در این مقالات چگونگی راه اندازی زنجیرهٔ تامین مبتنی بر بلاکچین از منظر طراحی نیز بیان شده است. از حوزههای حضور بلاکچین میتوان به ارزهای دیجیتالی غیر متمرکز چون بیت کوین، قراردادهای دیجیتالی خودکار و داراییهای هوشمند اشاره کرد که قابل کنترل در سراسر فضای اینترنت هستند. پژوهشهای اخیر انجام شده بیشتر بر روی تراکنشهای مالی و سیستمهای دفتر کل توزیع شده (distributed ledger systems) تمرکز دارند. این فناوری، که در واقع یک زیرساخت دادهٔ توزیع شدهٔ نظیر به نظیر است، از یک زیرساخت دادهٔ مشترک استفاده میکند که این دادهٔ مشترک خود را به صورت زمان واقعی (real-time) به روز رسانی میکند و قابلیت این را دارد که تراکنشها را در عرض چندین دقیقه به کمک الگوریتمهای کامپیوتری بدون نیاز به وجود تایید شخص سوم پردازش کند. برای مثال در حوزهی تراکنشهای مالی، بلاکچین قادر است تا تمام تراکنشها را بدون نیاز به وجود بانکها (واسطهها) به انجام برساند بدین صورت که امکان تبادل امن دادهها را به صورت توزیع شده فراهم میکند. از طریق ادغام بلاکچین با سایر تکنولوژیها از جمله اینترنت اشیاء، میتوان سفر محصول را به طور کامل تحت نظر گرفت و رکوردهایی با ویژگیهای خاص مانند قابلیت اشتراک گذاری را به طور دائم ثبت کرد و با این کار به کارایی اقتصاد جهانی کمک کرد. تکنولوژی بلاکچین از نظر فنی، بلاکچین به یک زیرساخت دادهٔ توزیع شده یا روشی برای ضبط و رکورد دادهها با استفاده از یک تابع هش رمزنگاری شده اشاره دارد. بلاکچین متشکل از نودها یا گرههایی است که بر روی یک شبکهٔ ارتباطی قرار دارند و از چندین پروتکلهای ارتباطی رایج بهره میبرند؛ به گونهای که هر گره یک نسخه از بلاکچین را در خود ذخیره میکند و یک عملکرد اجماع (consensus function) برای بررسی تراکنشها در جهت حفظ تغییرناپذیری زنجیره اجرا میشود. در واقع تراکنشها قابل تغییر نیستند. هر تراکنش که پردازش شد، در یک بلاک قرار داده میشود. هر بلاک به بلاک قبل و بعد از خود متصل است؛ به این صورت که هر بلاک در زنجیرهای برگشت ناپذیر به بلاک بعدی متصل است و این حالت برای تمام تراکنشها صادق است. هنگامی که این بلاکها در یک زنجیره در کنار هم جمع میشوند، امکان تغییر یا حذف آنها توسط یک بازیگر وجود ندارد بلکه توسط پروتکلهای حاکمیتی، تایید و مدیریت میشوند. در زنجیرهٔ بلوکی، یک بخش خاصی دادهها را کنترل نمیکند. کل زیرساخت داده برای تمام بخشها قابل مشاهده است. به طوری که هر بخش میتواند تراکنشهای شرکای خود را به صورت مستقیم و بدون هیچ گونه واسطه یا مکانیزم توافق توزیعی تایید کند. فرایند تایید به کمک روشهای مدرن، امنیت دادهها را در مقابل هر گونه دسترسی غیر مجاز و دستکاری تضمین میکند. از آن جا که بلاکهای موجود در زنجیره را نمیتوان بازنویسی کرد، کاربران همیشه به یک دنبالهای از فعالیتهای حسابرسی جامع دسترسی دارند. هر قدر که زنجیرهی بلوکی ما طولانی باشد، در مقابل دستکاریها نیز به همان اندازه مقاومتر است. ذخیرهی غیر متمرکز دادهها خطر بروز تک نقطهی خرابی (SPoF) مرتبط با پایگاههای داده متمرکز را کاهش میدهد. دو نوع بلاکچین از منظر کنترل دسترسی (خواندن بلاکچین، ثبت تراکنش و شرکت در مکانیزم اجماع(روشهایی برای به توافق رسیدن اعضای یک شبکه)) قابل بحث است: بلاکچین عمومی (public): هر تراکنش به صورت عمومی رخ میدهد و نیازی به مجوز ندارد. کاربران میتوانند ناشناس باقی بمانند. همچنین شبکه یک سری مکانیزمهای خاص تشویقی دارد که به شرکت کنندگان برای پیوستن به شبکه انگیزه میدهد. رمزارزهای بیت کوین و اتریوم نمونهای از بلاکچینهای عمومی هستند. بلاکچین خصوصی (permissioned blockchain): در این نوع بلاکچینها، شرکت کنندگان برای پیوستن به شبکه نیاز به اخذ کد دعوت یا مجوز دارند. دسترسی توسط کنسرسیومی از اعضا (consortium blockchain) و یا به کمک سازمان خاصی (private blockchain) کنترل میشود. کاربردهای جدید فناوری بلاکچین، فراتر از معاملات مالی، در بخشهایی مانند خدمات مالی، بیمه، مواد غذایی، سلامت است. در داخل زنجیرهٔ تامین نیز موارد جذابی از حضور بلاکچین دیده میشود. از آن جا که بلاکچین یک موضوع نوظهور در حوزهٔ زنجیرهٔ تامین است، مطالعهٔ مقالات مهندسی، نوآوری، فناوری اطلاعات و سرمایه گذاری خالی از لطف نیست تا اشراف بیشتری بر روی درک کاربرد این فناوری داشته باشیم. استقرار بلاکچین در عمل عمدتا در مرحلهٔ آزمایشی (pilot stage) است. در نتیجه، شواهد تجربی محدودی از چگونگی حضور بلاکچین در زنجیرهٔ تامین موجود است. یک مشاهدهٔ مهم حاصل از بررسی انواع کاربردهای مختلف بلاکچین در عمل، این است که بیشتر آنها از بلاکچینهای خصوصی (permissioned) استفاده میکنند. با توجه به حساسیت اطلاعات مربوط به زنجیرهٔ تامین، فاش کردن جزئیات اختصاصی مانند میزان تقاضا، ظرفیت، سفارشات و قیمتها در تمام نقاط زنجیرهٔ تامین به شرکت کنندگان ناشناخته کار غیرعاقلانهای است. علاوه بر این، بلاکچینهای خصوصی در کنترل سازگاری و یکپارچگی دادههای حساس برای تصمیم گیری موثرتر هستند. بسیاری از مقالات پایلوت بر پایهی کنترل متمرکز هستند. اعضای بودجه معمولا کنسرسیومی تشکیل میدهند که ساختار اجتماعی شبکه و نحوهٔ گرفتن تصمیمات مهم را تعیین میکند. یک هماهنگ کنندهٔ شبکه که احتمالا یکی از اعضای بودجه است، تسهیل هماهنگی و همکاری بین سهامداران مختلف در یک شبکهٔ زنجیرهٔ تامین مبتنی بر بلاکچین را بر عهده دارد. هماهنگ کنندهٔ شبکه نقشی اساسی در خلق ارزش آینده گرا، تخصیص و توزیع میان اعضای شبکه دارد. همان طور که گفته شد، بلاکچین چندین ذینفع زنجیرهٔ تامین را قادر میسازد بدون نیاز به واسطه با یکدیگر معامله کنند. بنابراین حتی هنگامی که مشکلی در این بین پدید میآید، حل شدن آن مشکل به نفع تمامی طرفین خواهد بود. در واقع در این بین مفهومی به نام دادهٔ مشترک (shared value) رد و بدل میشود که افراد را مشتاق به مشارکت در زنجیرهٔ تامین میکند و رفتارهای مشارکتی را در آنها تقویت میکند. همچنین فرصت رقابت برای سازمانهای رقیب در شبکه ایجاد میشود؛ برای مثال IBM Food Trust دارای چندین خرده فروش است که در زنجیرهٔ تامین مربوط به این شرکت با هم رقابت میکنند. اعتماد یا اعتبار (Trust) اعتماد، تاثیرگذارترین عامل برای حضور و ایفای نقش بلاکچین در زنجیرهٔ تامین است. اعتبار به قابلیت اطمینان اطلاعات به دست آمده از شرکای تجاری یا مدیریت امنیت دادهها تحت یک مرجع مرکزی اشاره دارد. وقتی از اعتماد صحبت میشود یعنی این که تمام اتفاقات و تراکنشهای انجام شده در زنجیرهٔ تامین به طور کامل در تمامی ابعاد بازتاب میشوند (shared source of truth, one data, one trusted source of data). برخی از محققان استدلال میکنند که پراکندگی امکانات و شرکای تجاری از نظر جغرافیایی، اغلب منجر به قطع و پیچیدگی ارتباط بین فعالان زنجیرهٔ تامین می شود. بنابراین، به دست آوردن و حفظ دادههای قابل اعتماد بسیار حیاتی است. در این زمینه، بلاکچین با ارائهٔ شبکههای یکپارچه، قابلیت دید کامل و فراهم آوردن اطلاعات متقارن برای تمام اعضا نقش بسزایی ایفا میکند. نکتهٔ مهمتر این که توجه مصرف کنندگان به اصالت و قانونی بودن کالاهایی که خریداری میکنند، بسیار بیشتر است. آنها به طور فزایندهای میخواهند بدانند که چگونه، چه موقع و از کجا منابع مورد نیاز محصولات تولید و فرآوری میشوند. یکی دیگر از محرکهای انگیزشی برای استفاده از بلاکچین ایمنی عمومی و امنیت است. برای مثال برای جلوگیری از رفتارهای ضد اجتماعی، مانند حملات تروریستی به کشتیها و کانتینرهای دریایی، با افزایش شفافیت از طریق راهاندازی سیستمهای گمرکی مبتنی بر بلاکچین پیشنهاد میشود. براساس مطالعات انجام شده، بلاکچین به دلیل فراهم کردن قابلیت ردیابی و دید بیشتر برای زنجیرههای تامین خلق ارزش میکند. ردیابی بلادرنگ با یکپارچه سازی بلاکچین و حسگرهای میدانی قابل پیاده سازی است. همچنین استفاده از برچسب زمانی که فرآیند ارائهٔ یک ترتیب زمانی در میان مجموعهٔ وقایع است، اطلاعات مورد نیاز ما را کامل میکند. هنگامی که یک رویداد به صورت مداوم در زنجیره ثبت میشود، در هر گره فیلدی برای برچسب زمانی آن رویداد ایجاد میشود. بدین ترتیب میتوان وجود دادهای خاص را در یک زمان مشخص به راحتی ثابت کرد. به کمک این منطق، برچسب زمانی با تهیهی سابقهای از رخدادها، از مدیریت موضوعات حساس به زمان پشتیبانی میکند. دیجیتالی شدن زنجیرهٔ تامین و واسطه زدایی (disintermediation) واسطه زدایی به این معنی است که یکپارچگی دادهها در یک بلاکچین توسط کل شبکه تضمین میشود، نه توسط یک واسطه! در مورد تراکنشهای مالی، انتقال دارایی همتا به همتا و تجارت یا پرداخت بین المللی بدون نیاز به احراز هویت شخص ثالث انجام میشود. به طوری که پژوهشگران معتقدند بلاکچین هزینهٔ تراکنشها و تاییدیهها را با حذف واسطهها کاهش میدهد. شبکههای نظیر به نظیر به ویژه برای روابط تجاری موقت به دلیل کاهش هزینههای اعتماد سازی اولیه بسیار موثر هستند. البته شبکههای تجارت بین المللی جزو پیچیدهترین زنجیرههای تامین هستند زیرا شامل تعداد زیادی از ذینفعان (stakeholders) هستند. پیچیدگی موجود در این زنجیرههای تامین اغلب به عدم دید کامل اطلاعات منجر میشود که میتواند به نقطهی نفودی برای اعمال غیر اخلاقی یا غیر قانونی مبدل شود. بلاکچین با قابلیت شفافیت خود میتواند فسادهای به ویژه مالی جهان سوم را نشانه بگیرد. مزیت فوق العادهٔ بلاکچین این است که هیچ یک از طرفین نمیتوانند بدون توافق دیگران در شبکه، رکوردی را اصلاح، حذف یا حتی اضافه کند و همین ویژگی غیر متمرکز بودن بلاکچین یک مکانیزم امنیت دادهٔ منحصر به فرد است. تمامی این مزایا خبر از انتشار بسیار فراگیرتر فناوری بلاکچین را در زنجیرههای تامین میدهد و دوران مراحل پایلوت و اثبات مفهوم به پایان میرسد. همان طور که گفته شد برخی کمبودها از جمله عدم یکپارچگی اطلاعات میتواند منجر به دستکاری، سواستفاده و آسیب پذیری شبکه شود. اگرچه ممکن است عوامل مختلفی در ایجاد این آسیب پذیری نقش داشته باشند، اما استقرار سیستم غیر متمرکز میتواند احتمال این تهدید را کاهش دهد. بلاکچین یک روش جایگزین برای مدیریت دادهها به صورت امن و تغییرناپذیری ارائه میدهد و مقاومت بیشتری در برابر چنین هکهایی دارد. بلاکچین هیچ تک نقطهی شکستی (SPoF) ندارد، به همین دلیل مقاومت بیشتری در برابر حمله دارد. اطلاعات مشابه برای تمام شرکت کنندگان در شبکه در دسترس خواهد بود، بنابراین اختلافات احتمالی بین شرکت کنندگان در مورد تراکنشها کاهش مییابد. منطق قرارداد هوشمند را میتوان برای تقویت هر چه بیشتر توافق نامههای قراردادی و کاهش اختلافات احتمالی در بلاکچین قرار داد. قراردادهای هوشمند (smart contracts) میتوان گفت که مفهوم قرارداد هوشمند تحول پذیرترین کاربرد بلاکچین برای زنجیرههای تامین است. قرارداد هوشمند یک پروتکل تراکنش رایانهای است که به طور خودکار شرایط قرارداد را بر روی بلاکچین پیاده سازی میکند. اهداف کلی این قراردادها، تامین شرایط مشترک قراردادی است؛ در حالی که هزینهها و تاخیرهای مربوط به قراردادهای سنتی را کاهش میدهند. یک قرارداد هوشمند مسائل مالی مربوط به عدم پرداخت به موقع را از بین میبرد و با حذف مراحل ثبت قرارداد، نظارت و به روز رسانی کارایی را بهبود میبخشد. قرارداد هوشمند تعداد واسطهها را کاهش میدهد و به مداخلات دستی کمتری نیاز دارد؛ در نتیجه هزینههای عملیاتی کاهش می یابند. قراردادهای هوشمند میتوانند در بخشهایی که زنجیرهی تامین به صورت مقطعی شکل گرفته است و به چندین طبقه از تامین کنندگان و پیمانکاران فرعی تقسیم شده است، وارد عمل شوند. به دلیل وجود تعداد زیادی از سهامداران زنجیرهٔ تامین که در یک پروژهٔ ساختمانی درگیر هستند، پیگیری وضعیت پیشرفت وظایف توافق شده و تسویه حساب مالی بر این اساس دشوار است. قراردادهای هوشمند میتوانند فرآیندهایی مانند تحویل قرارداد توافق شده به اشخاص مشخص، به روز رسانی برنامهها بر اساس تغییرات توافق شده یا رویدادهای جبران خسارت و انتشار اسناد برای طرفهای مربوطه را خودکار کنند. ...منتظر بخش دوم مقاله باشید
-
- smart contract
- trust
-
(و 6 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
ثبات یک اصل اساسی در زندگی و طراحی است. بدون آن نمیتوانیم ادامه دهیم. اگر از عهدهی اعمال آن برآیید، حتی سختترین مشکلات نیز از بین خواهند رفت! ثبات یکی از اصول طراحی است که دوست داریم به طور مرتب آن را نقض کنیم. من نیز در انجام این کار مقصر هستم و به آن افتخار نمیکنم. پیش بردن کامل کارها به صورت خلاقانه میتواند به راحتی این اصل طراحی را زیر پا بگذارد. موضوع مورد مطالعه پیرامون اصل ثبات در طراحی بسیار زیاد است. من تمام تلاش خود را برای بیان مهمترین نکات آن خواهم کرد. در ادامه میتوانیم یاد بگیریم که چگونه از ثبات استفاده کنیم و چگونه آن را در طرحهای خود حفظ کنیم بدون اینکه این اصل را نقض کنیم. اصل ثبات در طراحی چیست؟ ثبات یکی از مولکولهای دی ان ای طراحی است. طراحی سازگار، طراحی بصری است. بسیار مفید است و جهان را به مکانی بهتر تبدیل میکند. به طور خلاصه، هنگامی که عناصر مشابه ظاهر و عملکرد یکسانی داشته باشند، قابلیت استفاده و یادگیری بهبود مییابد. وقتی سازگاری و ثبات در طراحی شما وجود داشته باشد، افراد میتوانند دانش را به زمینههای جدید منتقل کنند و موضوعات جدید را به سرعت و بدون دردسر بیاموزند. به این ترتیب آنها میتوانند بر اجرای کار تمرکز کنند و نیازی به تمرکز بر یادگیری این که چگونه هر بار رابط کاربری محصول تغییر زمینه میدهد ندارند. ما انسانها به طور پیش فرض ثبات را دوست داریم! بدنهای جسمانی ما به طور دائم در تلاش برای کسب تعادلی مداوم هستند؛ بنابراین میتوانیم سالم باشیم. ما باید احساس کنیم که شرایط برای احساس امنیت و ایمنی سازگار است. مزایای ثبات و یکپارچگی کاربران، نحوهٔ استفاده از طرح شما را سریعتر یاد میگیرند. فرض کنید که عناصر سازگار در طراحی شما همان حروف الفبا هستند. وقتی کاربر الفبای شما را یاد گرفت، میتواند به هر قسمتی از محصول برود و بتواند بدون هیچ مشکلی با رابط ارتباط برقرار کند. داشتن رابط متناقض همانند تلاش برای برقراری ارتباط با کاربر به چندین زبان است. در این حالت فقط کاربران پیشرفته و حرفهای قادر به انجام کارهای خود خواهند بود؛ بنابراین باید رابط ساده و سازگاری داشته باشید. ثبات و سازگاری، سردرگمی را از بین میبرد! وقتی کاربر احساس سردرگمی کند، مرحلهٔ بعدی احساس ناامیدی است. ما نمیخواهیم کاربر عزیز ما این گونه احساس کند، نه؟ ثبات باعث صرفه جویی در هزینه و زمان میشود! طراحی سازگار اغلب توسط اجزای از پیش تعریف شده ساخته میشود. این امر به طراحان و ذینفعان اجازه میدهد تا بدون صرف وقت با ارزش برای استدلال، سریع تصمیم بگیرند. این مورد باعث صرفه جویی در وقت میشود که میتواند برای ساخت محصول و پیشرفتهای چشمگیر و افزایشی به کار گرفته شود. چهار نوع مختلف ثبات و سازگاری بیایید چهار نوع سازگاری را بررسی کنیم که مهم است که هنگام طراحی از آن آگاه باشید. سازگاری بصری عناصر مشابه که به همان شیوه درک می شوند ، قوام بصری را تشکیل می دهند. این باعث افزایش یادگیری محصول می شود. برای حفظ قوام بینایی ، قلم ها ، اندازه ها ، دکمه ها ، برچسب زدن و موارد مشابه باید در سراسر محصول باشند. سازگاری عملکردی کنترلهای مشابه که به همان روش کار میکنند ، قوام عملکردی را تشکیل میدهند. قابلیت پیش بینی محصول را افزایش میدهد. پیش بینی پذیری موجب میشود تا کاربران احساس امنیت و امنیت کنند. به عنوان مثال، راه برگشت به یک مرحله در جریان باید به همان روش در سراسر محصول کار کند. سازگاری داخلی این ترکیبی از هماهنگی بصری و عملکردی در طراحی محصول شما است. این قابلیت استفاده و یادگیری محصول را بهبود میبخشد. حتی هنگامی که ویژگی ها یا صفحات جدید را معرفی میکنید، کاربران تا زمانی که قوام داخلی را حفظ کنید، از آنها آسان استفاده خواهند کرد. سازگاری خارجی این نوع سازگاری زمانی حاصل میشود که ثبات طراحی در چندین سیستم یا محصول وجود داشته باشد. به این ترتیب میتوان از دانش کاربر برای یک محصول در محصول دیگر استفاده مجدد کرد. بله، این به از بین بردن بسیاری از اصطکاکها کمک می کند و تجربهٔ کاربری خوبی را ارائه میدهد. مثال خوب سازگاری خارجی رابط کاربری محصولات Adobe است. هنگامی که کار با فتوشاپ را میدانید استفادهٔ مجدد از همان دانش برای استفاده از Illustrator و غیره بسیار سادهتر است. دستیابی به این چهار نوع سازگاری به طراحی شما کمک میکند تا از قابلیت استفادهٔ بهتر و استفاده کنندگان خوشحالتری برخوردار شود. چگونه سازگاری را فراهم کنیم؟ ماهیت سازگاری این گونه است که بتوانید یک عمل یا عنصر مشابه را چندین بار تکرار کنید و همچنان با دستیابی به کار از کاربر پشتیبانی کنید. عوامل بصری تایپوگرافی، رنگها، فضا، شبکه (grid)، اندازه و موقعیتها؛ این عناصر باید در یک مکان مرکزی تعریف شده و سپس در کل سیستمی که طراحی میکنید استفاده شوند. سلسله مراتب بصری قوی تعریف کنید؛ به طوری که مهمترین موارد، بزرگتر از موارد کم اهمیتتر باشند. از همان پالت رنگی در سراسر محصول استفاده کنید. حاشیهٔ داخلی (padding) و حاشیهٔ خارجی (margin) باید در تمام عناصر مشابه (دکمهها، کارتها و غیره) سازگار باشند. همه چیز را باید در یک شبکه به انتخاب خود مرتب کنید که امکان چیدمان همهٔ اجزا را به روشی زیبا و ظریف فراهم کند. داشتن عوامل بصری سازگار به کاربر این امکان را میدهد تا سیستم را سریع یاد بگیرد و تجربهای روان و دلنشین داشته باشد. وقتی از عوامل بصری سازگار استفاده میکنید، طراحی شما از فنگ شویی خوبی بهره خواهد برد. در این لینک نمونههای مناسبی با دستورالعملهایی از این سبک آورده شده است. صدا و لحن زبان و لحنی که شما در کل جریان کاربر استفاده میکنید، بر نحوهٔ درک کاربر از محصول تاثیر میگذارد. صدا و لحن را در حالت ثبات و سازگاری حفظ کنید تا ارتباط گیرا، مختصر و مفیدی با کاربر شکل بگیرد. ما نمیخواهیم ذهن کاربر خیلی درگیر و شلوغ شود، مگر نه؟ اگر میخواهید صدایی بامزه و دوستانه در طراحی محصول خود داشته باشید، این کار را تا دریافت پیامهای خطا ادامه دهید. MailChimp نمونهی خوبی از صدا و لحن سازگار است. از الگوهای آشنا استفاده کنید افرادی که از طرحهای ما استفاده میکنند ،خواه دیجیتال باشد یا نباشد، از مدتی قبل با آنها درگیر بودهاند. این بدان معنی است که آنها طراحیهای دیگری را تجربه کرده و یاد گرفتهاند و کار با الگوهای به کار رفته در آنها را به خوبی میدانند. http://www.mobile-patterns.com ما باید از این مورد استفاده کنیم و الگوهای آشنا را در طراحیهای خود بگنجانیم. در این صورت سفر کاربر بسیار روانتر خواهد بود و افراد حتی فکر نمیکنند که «هوم، چگونه از این استفاده کنم؟»؛ آنها مستقیما بدون درنگ از آن بهره میبرند. در این دو منبع، موارد خوبی برای بررسی الگوهای مختلف وجود دارد: Mobile Patterns و Design Patterns. ثبات را به دست آورید، آنها را بر هم نزنید ممکن است تصور کنید که سازگاری میتواند کاربر را خسته کند. اگر اجزا را همیشه در حالت ثبات نگه داریم تقریبا دیگر هیچ نوآوری وجود نخواهد داشت. قبل از اینکه بخواهیم از قوانین بهرهای ببریم ابتدا باید آنها را یاد بگیریم. بله، سعی کنید آنها را دور نزنید! سازگاری شکسته شده و زیر پا گذاشته شده برابر است با یک طراحی و تجربهٔ کاربری خراب. این مسئله هم برای کاربر و هم برای سازمان یک درد است. روند طراحی کند میشود. کلی سرمایهٔ اضافی صرف میشود تا افراد در اتاق جلسات بر سر این که بهترین رنگ برای آن دکمه چیست، بحث کنند. هر کسی زمان ارزشمند خود را از دست میدهد تا تصمیماتی بگیرد که پیش از این باید اتخاذ شده و اکنون دوباره مورد استفادهٔ مجدد قرار گیرد. طراحان باید تا حد امکان ثبات را حفظ و ایجاد کنند. ثابت نگه داشتن امور به معنای کند شدن تغییر است. ما هنوز هم نیاز داریم که محصولمان لذت بخش و جذاب باشد. ما به آنها نیاز داریم تا به نسخهی بهتری تبدیل شوند. بنابراین، چگونه باید ثابت قدم بمانیم و همچنان به موقعیتی که میخواهیم برسیم و تغییر کنیم؟ «راز» این کار در درک کاربران است. تمام تصمیمات طراحی شما باید از همین درک حاصل شود. فقط درصورتی که سیستم مورد نظر شما از نیاز کاربر مطلع شده باشد، تنظیمات را اعمال کنید. انجام این تغییرات کوچک، محصول را به نسخهٔ بهتری مبدل ساخته و ثبات آن را حفظ میکند. افکار نهایی طراحی خود را با انتظارات کاربران هماهنگ کنید. کاربران خود را بشناسید دقیقا همان طور که شریک زندگی خود را میشناسید. قادر باشید از زاویهٔ دید آنها نگاه کنید و از طریق قلب آنها احساس کنید. با آنها یکی شوید. آن را با درک کامل از اصول طراحی مانند سلسله مراتب بصری، تایپوگرافی، الگوهای کاربردی و غیره ترکیب کنید. به یاد داشته باشید که تغییرات اندک خوب است اما تغییر بیشتر لزوما بهتر نیست! ثبات را ایجاد کنید تا قابلیت استفاده را بهبود بخشید و با کاهش اجزای غیر منتظره، لذت وصف ناپذیری در تجربهٔ کاربر ایجاد نمایید. منبع امیدوارم مطالب برای شما همراهان عزیز مفید واقع شوند. با نظرات ارزندهٔ خود ما را در این مسیر یاری کنید
-
- ui_design_concepts
- ui_design
-
(و 5 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
الهه انصاری تصویر نمایه خود را تغییر داد
-
۸ مهارتی که هر تیم تجربه کاربری شرکتی نیاز دارد
الهه انصاری نوشته وبلاگ را ارسال کرد در طراحی و توسعه
محبوبیت روزافزون تجربه کاربری به عنوان یک حرفه لزوماً به معنای این نیست که همه چیز برای تیمهای تجربه کاربری در گروههای توسعهٔ شرکتی امیدوارکننده است. هنوز هم تمایلی به فرض وجود دارد که «طراحی» تنها بخشی از نقش تجربه کاربری است که دارای اهمیت است. این فرض اغلب منجر به تشکیل تیمهایی میشود که نمیتوانند وظایف خود را به طور مؤثر در قبال سازمان انجام دهند. برای ارائهٔ مزایای سازمانی (و در نتیجه بازگشت سرمایه، Return of Investment) تیم به مجموعهای از مهارتهای فراتر از طراحی ساده با تسلط بالا نیاز دارد. به طور خاص، ۸ مهارت کلیدی وجود دارد که تیمهای تجربه کاربری را در دنیای شرکتی و تجاری قادر به شکوفایی می کند: تحقیقات کاربر و نمایهی کاربر تحقیقات کاربر به وضوح مورد مهمی است، بدون آن نمیتوانید بفهمید که کاربران شما چه میخواهند. محیط کسب و کار باید با درک قوی از روانشناسی کسب و کار و یا روانشناسی صنعتی پشتیبانی شود. شما میخواهید که بتوانید به طور قطع به ذهن کاربر خود راه یابید و انگیزههای آنها را در عمیقترین سطوح درک کنید. هرچه بیشتر بتوانید این کار را انجام دهید، پیشبرد پروژههایی که نیازهای کاربر را برآورده میکنند برایتان راحتتر خواهد بود. توسعهی این قابلیت، توانایی ارائهٔ مشخصات دقیق کاربر به کسب وکار را فراهم میکند. هرچه یک شرکت بزرگتر باشد، طرفداری متعصبانه تکیهگاه محکمی برای رساندن پیام شما به هدف نخواهد بود. پروفایلهای کاربر را میتوان در تمام مکانهای مربوطه نمایش داد و اطمینان حاصل کرد که کل تیم با هم به خوبی کار میکنند. طراحی تعاملی طراحی تعاملی همان «طراحی» است، اما نه به گونهای که بسیاری از متخصصان غیر حرفهای تجربه کاربری تصور میکنند. نحوهی تعامل کاربرانتان با محصول شما اغلب یک نقطهٔ فروش مهم برای محصولات شما است. طراح تعاملی همچنین باید بتواند در ایجاد موارد کاربرد به تیم کمک کند و بتواند با بقیهٔ اعضای تیم همکاری کند تا این موارد کاربرد را به ابزارهای ارزشمندی تبدیل کند که نکات مهمی از ساختار معماری اطلاعات و عناصر رابط کاربری را در اختیار ما قرار میدهد. خلاصه تجربه کاربری برای توسعهٔ محصول ضرورت است، البته تنها زمانی که به طور کامل انجام شود. اگر میخواهید از یک سرمایهگذاری در یک تیم تجربه کابری بهترین بازده را کسب کنید، شما بیش از طراحی تجربه کاربری به عنوان تمرکز خود نیاز دارید. ۸ رشتهی فوق با طراحی تجربه کاربری ترکیب میشوند تا تجربیات بهتری را برای کاربر رقم بزنند. در آینده هر یک از این ۸ مورد را در پستهای جداگانهای بررسی خواهیم کرد.-
- performance_testing
- test_plan
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
الهه انصاری شروع به دنبال کردن فرایند UX: این فرایند چیست و چرا مهم است؟، ۱۵ اصول راهبردی برای محققان UX، اصول طراحی: تضاد و و 1 کاربر دیگر کرد
-
ما متوجه شدهایم که بسیاری از محققان حوزهی تجربه کاربری برای اولین بار هنگام شروع کار با طراحی تجربه کاربری سوالات و نگرانیهای مشابهی دارند. بنابراین، فکر کردیم که برای جمع آوری تعدادی از اصول مهم مورد نیاز محققان این حوزه، برخی از متداولترین سوالات را مطرح کنیم. البته این مطلب راهنمای کاملی برای تحقیقات تجربه کاربری نیست (تعدادی منابع نسبتاً سنگین و حجیم خارج از این مطلب وجود دارد) اما این مقاله یک نقطهی شروع خوب برای پاسخگویی به برخی از سوالات به ظاهر آزار دهندهی تجربه کاربری است. ترکیب کنید بهترین پژوهشگران از یک ابزار خاص برای انجام تحقیقات خود استفاده نمیکنند. آنها روشها و ابزارهای مختلفی را به کار میگیرند و سپس آنها را با هم ترکیب میکنند. این کار به شما شانس بیشتری برای پیدا کردن مسائل واقعی میدهد و سپس میتوانید برای بهبود آنها اقدام کنید. فهمیدن این که اشتباه کردهاید آسانتر است وقتی دچار خطا شدیم، تحقیقات میتوانند به سرعت به ما کمک کنند. اگر یک ویژگی جدیدی اضافه کنید و پنج شرکت کنندهی اول تحقیق شما آن را نپسندند، احتمالاً مشکلی در این میان پیش آمده است. با این حال، صد نفر میتوانند بدون اظهار نظر از چیزی استفاده کنند که ممکن است کارایی نداشته باشد. شما نمیتوانید اندازهی کلیهی تحقیقات خود را استاندارد کنید متأسفیم، اما اندازهی نمونهها باید براساس میزان خطراتی که در هر تحقیق تخمین زدهاید معین و براساس نوع تحقیقاتی که انجام میدهید محاسبه شود. برای تمام تحقیقات خود سعی نکنید از یک اندازهی واحد استفاده کنید زیرا این عمل یک رویکرد ناقص و نا کارآمد است. انجام آزمایش و تست فقط با یک کاربر همیشه بی معنی نیست تصور کنید که شما یک بستهی جدید پردازش کلمه را ایجاد میکنید و با اولین کاربر خود سعی میکنید یک سند را ذخیره کنید و میبینید که روند خراب است. به چند کاربر دیگر برای آزمایش این مورد نیاز دارید؟ هیچ کاربر دیگری، درست است؟ برخی از مشکلات عام هستند و فقط یک کاربر مورد نیاز است تا آنها را کشف کند. اندازههای نمونه را برای دقت بیشتر افزایش دهید هرچه اندازهی نمونهی شما بزرگتر باشد، احتمال دقیقتر بودن اطلاعات شما بیشتر است. یک قانون کلی وجود دارد که میگوید دقت را دو برابر کنید تا اندازهی نمونه را با ضریب چهار افزایش دهید! تصادفی سازی می تواند بر نقایص طراحی تحقیق غلبه کند اگر میتوانید ترتیب سوالات، پاسخها، جریان فرآیند و غیره را تغییر دهید، آن را انجام دهید. مسیری که شما طی میکنید تصادفیتر است - به احتمال زیاد می خواهید ثبات پیدا کنید و نقص طراحی آزمایشی را به حداقل برسانید. نتایج تحقیقات متعلق به هیچ کس نیست تمام دادههایی که جمع میکنید، متعلق به شما یا تیم شما نیست بلکه متعلق به شرکت است. هرچه بیشتر تجربه کاربری خود را در مورد شرکت به انجام برسانید احتمال بیشتری وجود دارد که شرکت شما شروع به تمرکز بر نیازهای کاربر به عنوان یک اولویت خواهد کرد. یک سیلوی تجربه کاربری را در کسب و کار خود ایجاد نکنید؛ اجازه دهید جریان داده جاری شود. درجهبندی مقیاس در سوالات مهم نیست مطمئناً بحثهای زیادی در مورد این که آیا مقیاس x دقیقتر از مقیاس y است یا نه وجود دارد و این که آیا شما باید یک رتبه بیطرف داشته باشید یا خیر. هیچ یک از آنها به اندازهی کافی مهم نیستند که بیش از ۵ دقیقه را صرف نگرانی کنید. یک مقیاس را انتخاب کرده و شروع به انجام تحقیق کنید. شرکت کنندگان نیاز به بازتاب پرسوناها دارند همهی افراد، کاربر یا حتی کاربر احتمالی محصول شما نیستند. هر کاربر متناسب با بازار هدف شما نیست. شخصیتهای کاربر خود را استخراج کنید و به عضویت شخصیت بپردازید؛ به این ترتیب بیشترین شانس دریافت نتیجه را دارید که در واقع برای کاربران هدف شما کار میکند. شما نمیتوانید همیشه به همهی مردم لطف کنید و متخصصان تجربه کاربری حتی نباید سعی در انجام این کار داشته باشند. آنچه میگویند در مقابل آنچه انجام میدهند غالباً گفته میشود که آن چه مردم انجام میدهند مهم است و نه آن چه که میگویند. ما موافق نیستیم شما باید هم آنچه را که افراد میگویند و هم آنچه انجام میدهند را بسنجید. سپس میتوانید دلایل قطع ارتباط بین دو موقعیت را کشف کنید. بعضی اوقات مردم واقعاً آن چه را که میگویند میخواهند و بعضی وقتها این کار را نمی کنند. دانستن زمان واقعی بودن این موارد برای تجربه کاربر است. جعبهی ابزار خود را توسعه دهید قرار است به کمک تواناییها و موارد تخصص خود، ایدهها و روشهای جدیدی برای طولانی مدت تولید کنید. بدون امتحان کردن ابزاری آن را رد نکنید. حتی اگر آنها به کار شما نیایند، به جای فرض کردن این ناکارآمدی را کاملا تجربه خواهید کرد. در بسیاری موارد حتی بدترین ابزارها اگر به درستی تطبیق داده شوند، میتوانند بینش معقولی ارائه دهند. قابلیت استفاده - یک تخیل معقول؟ اندازه گیری قابلیت استفاده غیرممکن است. معیاری که میتوانیم اندازه گیری کنیم مربوط به غیرقابل استفاده بودن آن است. این اقدامات انعطاف پذیر هستند؛ آنها از یک محصول به محصول دیگر، از یک کاربر به کاربر دیگر و از یک محقق تجربه کاربری به محقق دیگر تغییر میکنند. بسیار خب، یافتن مشکلات بخشی از تحقیقات است. ما از قبل میدانیم که نشان دادن این که مشکلی نیست، خیلی سختتر از یافتن مشکل است. گزارش ها را کوتاه تهیه کنید مطمئناً این روش شگفت انگیز و مبتکرانه بوده و نتایج باورنکردنی دارد اما شما نیازی به نوشتن کتاب برای دستیابی به این مسئله ندارید. اگر میخواهید تحقیقات شما دارای ارزش گستردهای در سازمان باشد، طول گزارشهای خود را به حداقل برسانید. با این حال، اجازه ندهید که این موضوع شما را از ایجاد کار دقیقتر به عنوان ابزاری یادگیری در محیط شخصی خود یا نوشتن کتابی در این حوزه در صورتی که قصد انتشار آن را دارید باز دارد. آگاه باشید که ناظران به طور متفاوتی بررسی میکنند دلیلی وجود دارد که پلیس با شهادت شاهد عینی با یک بدبینی سازنده برخورد میکند. افراد آن چه را که قصد دیدنش را دارند، میبینند و به ندرت شاهدان آن چیزها را خواهند دید. این مشکل بزرگی نیست؛ در حقیقت، اضافه کردن ناظران ممکن است موفقیت کلی تحقیقات را افزایش دهد. اگر شما همهی مشکلات مختلف را شناسایی کنید، برای کاربران بهتر است (تا زمانی که شما قصد اصلاح همهی آن مشکلات را دارید) و فراموش نکنید که عمل مشاهده نیز ممکن است نتایج به دست آمده را تغییر دهد. کیش شخصیت (Cult of Personality) به کارتان نخواهد آمد هزاران پیشگام حوزهی تجربه کاربری وجود دارد. امروزه دانش بعضی از افراد بسیار مد روز است ولی فردا نادیده گرفته خواهند شد یا برعکس. هیچ «راه صحیحی» برای پژوهشگر تجربه کاربری بودن، وجود ندارد. نامهایی که به ایدههای تجربه کاربری داده شدهاند را نادیده بگیرید و به جای آن روی ایدهی اصلی تمرکز کنید و با همه چیز با مقدار سازندهی تردید و علاقه برخورد کنید. پینوشت: منبع اصلی
-
- guide
- ux research
-
(و 1 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
تا کنون در مجموعهی مقالات اصول طراحی، در مورد تعادل و رنگ صحبت کردیم. در این بخش این روند را با موضوع تضاد (Contrast) ادامه میدهیم. تضاد هنگامی رخ میدهد که دو عنصر در یک صفحه متفاوت باشند. به عنوان مثال، تضاد میتواند خودش را در رنگهای متنوع بین متن و رنگ پس زمینه نشان دهد. یا یک عنوان بزرگ و درشت در کنار یک فونت sans-serif برای متن بدنه باشد. یا میتواند تفاوت بین یک گرافیک بزرگ و یک گرافیک کوچک باشد و یا ترکیب یک بافت خشن با بافت ظریف که یک تضاد قابل توجهی ایجاد میکند. چشمان ما علاقهمند به دیدن تضاد هستند. نکتهی حائز اهمیتی که در رابطه با تضاد وجود دارد این است که تضاد باید کاملا چشمگیر و غیر جزئی باشد. ۱. تضاد از نظر چشمان ما جذاب است. یکی از دلایل استفادهی ما از تضاد، چه در چاپ و چه در وب، جلب کردن توجه مخاطب است. سایت Carsonified از تضاد جهت اثرگذاری استفاده میکند. این سایت از متن و عکسهای درشت و بالعکس و ترکیب رنگهای متضاد بهره برده است. همانطور که در زیر میبینیم جلد مجلهی Proximity، از عکس چندین قایق شناور کوچک در درون دریای آبی تیره استفاده کرده است که تضاد زیبایی را به تصویر کشیده است. ۲. تضاد به سازماندهی اطلاعات کمک میکند. استفاده از تضاد نه تنها سبب جذابیت هر چه بیشتر طراحی میشود بلکه به هدف و سازماندهی اسناد وضوح بهتری میبخشد. در مجلهی منتشرشده در زیر، Studio8 از قوانین تضاد، تعادل (Balance) و مجاورت (Proximity) برای ایجاد صفحاتی غیر معمول و چشمگیر استفاده کرده است. عناوین درشت مشکی تضاد جالبی با متن ظریف روشن ایجاد کردهاند. در ادامهی مجله، Studio8 صفحات را به دو قسمت تقسیم کرده است که از لحاظ ظاهری کاملا متضاد هم هستند. هر صفحه اطلاعاتی را در مورد محصولهای جداگانهای میدهد که به هم مرتبط هستند. مفهوم این ارتباط توسط علامت '&' ادا شده است. ۳. تضاد سبب ایجاد تمرکز میشود. آگهیها و تبلیغات مشهور iPod از مفهوم تضاد به صورت کاملا حرفهای برای متمرکز ساختن توجه بینندگان به پخشکنندهی موسیقی استفاده کرده است. در این تبلیغات یک شخصیت تیره رنگ بر روی زمینهی رنگی قرار گرفته است. iPod و هدفون به رنگ سفید هستند که در مقابل شخصیت تیره رنگ و زمینهی رنگی خود را به خوبی نشان میدهند. طراحی برای این بطری سفارشی بر پایهی تضاد بین متن سفید و رنگ قرمز تیرهی نوشیدنی است که به عنوان یک کادوی کریسمس، منحصر به فرد است. مواردی که هنگام افزودن تضاد به طرحهای خود باید به آنها فکر کنید: ۱. چگونه تضاد را ایجاد میکنید؟ از طریق بافت، تایپوگرافی، رنگ یا شکل؟ ۲. اگر میخواهید از طریق تایپوگرافی تضاد ایجاد کنید، کدامیک از فونتها را استفاده میکنید؟ آیا آنها بسیار متفاوت هستند یا فقط کمی با هم تفاوت دارند؟ گزینههای فونت خود را با دقت بررسی کنید اما به خاطر داشته باشید که متن قابل خواندن باشد. ۳. آیا تضاد به کار رفته، ایدهی طراحی شما را تقویت میکند؟ پینوشت: مقالات و دورههای سایت Sitepoint پیشنهاد میشوند. با ایجاد حساب کاربری امکانات جذابی در اختیارتان قرار خواهد گرفت.
-
از سری مقالات اصول طراحی رابط کاربری با موضوع مهم و کلیدی رنگ در خدمت شما هستیم. در این مقاله، نگاهی به نحوهی استفاده از طرحهای رنگی در ایجاد بازخورد مطلوب برای طراحی شما خواهیم داشت. رنگ بخش جدایی ناپذیر از زندگی ما است. طبیعت از رنگ برای هشدار دادن به شکارچیان بالقوه، جذب گرده افشانها، جذب همسران و نشان دادن میوهی آماده برای خوردن استفاده میکند. هر کسی که ماشینی را در یک شهر رانندگی میکند، قوانین ترافیکی را که توسط قرمز، سبز و نارنجی تعریف شده است دنبال میکند. همین رنگ ها کافی هستند و نیازی به نوشتهی متنی نیست. در تبلیغات و طراحی، رنگ برای جلب توجه و تحریک علاقه استفاده میشود که گرفتن همین نتیجه از طریق روشهای دیگر سختتر است. طی تاریخ نیز از رنگ برای نشان دادن موقعیت اجتماعی و اقتصادی استفاده شده است. به عنوان مثال، اشراف و افراد سلطنتی بیشتر از رنگ بنفش بهره میبردند. رنگ در بسیاری از کشورها یک منبع مهم نمادگرایی است. همان طور که در شکل بالا میبینیم یک حالت غیر طبیعی از تصویر حس میشود که بخاطر استفادهی رنگ غیر معمول در علامت ایست است. پس چگونه از رنگها در طراحی خود بهترین استفاده را ببریم؟ هیچ قاعدهی سفت و سختی وجود ندارد اما چرخ رنگ نقطهی مناسبی برای شروع یادگیری نحوهی استفادهی صحیح از رنگها است. طیف رنگهای گرم و سرد سه رنگ اصلی اولیه قرمز، آبی و زرد هستند. هنگامی که شما اینها را ترکیب میکنید، سه رنگ ثانویه حاصل میشوند: نارنجی، بنفش و سبز. اگر هر رنگ ثانویه را با رنگ اصلی همسایهی خود ترکیب کنید، سومین دسته از رنگها را ایجاد میکنید: (زرد، نارنجی)، (زرد، سبز)، (آبی، سبز)، (بنفش، آبی)، (قرمز، بنفش)، (قرمز، نارنجی). چرخ رنگ بدین روش بدست میآید. تصویر بالا نشان میدهد که رنگها به ترتیب طیف مرتب شدهاند: قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی و بنفش (در خلاف جهت عقربههای ساعت). قرمز گرمترین و آبی سردترین رنگ در این چرخ است. رنگ های گرم در قسمت طیفهای قرمز، نارنجی و زرد ظاهر میشوند و رنگهای سرد در طرف مقابل چرخ رنگ ظاهر میشوند. طرحهای رنگی تک رنگ (monochromatic) طرح رنگی تک رنگ از تغییرات در نور و اشباع یک رنگ استفاده میکند. این طرح رنگ علاوه بر تمیز و ظریف بودن یک اثر آرامش بخشی ایجاد میکند. رنگ اولیه میتواند با رنگهای خنثی مانند سیاه، سفید یا خاکستری یکپارچه شود. ناکامی در طرحهای تک رنگ این است که گاهی اوقات میتواند تضاد داشته باشد و به نظر میرسد جنب و جوش کمتری از سایر طرحهای رنگ داشته باشد. طرح تک رنگ با پایهی آبی طرح تک رنگ با پایهی قرمز طرحهای رنگی مشابه (Analogous Color Schemes) طرح رنگی مشابه با رنگهایی که در چرخ رنگی مجاور هستند، استفاده میشود. یک رنگ به عنوان رنگ غالب تنظیم شده است و رنگ دیگر وظیفهی غنی سازی را دارد. ضعف این مورد مانند طرح قبل این است که گاهی اوقات ممکن است حالت عدم تضاد به وجود بیاید. طرح رنگی مشابه با پایهی آبی طرح رنگی مکمل (Complimentary Color Scheme) طرح رنگ مکمل یا متقارن از دو رنگ ساخته شده است که در چرخ رنگ مقابل یکدیگر قرار دارند. این طرح جهت ایجاد تضاد قوی و برای جلب توجه بسیار موفق است. طرح رنگی مکمل با پایهی سبز روشن طرح مکمل تقسیم شده (Split Complementary Scheme) طرح مکمل تقسیم نوعی از طرح مکمل استاندارد است. این طرح از اجتماع یک رنگ بر روی چرخ و دو رنگ مجاور آن تشکیل میشود. مزیت این طرح بیش از یک طرح مجرب این است که میتواند کمی پیچیدهتر باشد در حالی که هنوز هم یک تضاد تصویری قوی وجود دارد. در تصاویر زیر نمونهای از این مورد میبینیم. طرحهای رنگ سهگانه این طرح از سه رنگ به طور یکنواخت در اطراف چرخ رنگ استفاده میکند. این روش برای ایجاد تعادل، غنی سازی و تضاد بسیار مناسب است؛ اگرچه تضاد در این طرح به اندازهی طرح مکمل مشهود نیست. طرح سهگانه با پایهی آبی نکاتی برای استفاده از این طرحهای رنگی یک رنگ را انتخاب کنید که بیشتر از رنگهای دیگر استفاده میشود. اگر سعی میکنید از مقادیر برابر هر رنگ استفاده کنید، یک محصول وحشتناک دریافت خواهید کرد. ابتدا در مورد رنگ اصلی یا پایهی خود تصمیم بگیرید و سپس از رنگهای دیگر برای جذب علاقه استفاده کنید. سایت The Pond با استفاده از یک خاکستری با پایهی آبی تیره با متن خردلی طراحی شده است که بسیار دلنشین است. اگر رنگها خیلی قاطی هم شده باشند، میزان استفادهی خود را از رنگها کاهش دهید. برای ایجاد طرحهای رنگی چندین ابزار آنلاین وجود دارد، Kuler یکی از ابزارهای پر طرفدار است. این ابزار امکان بازی با چرخ رنگی را به شما میدهد و میتوانید طرحهای رنگی مورد نظر خود را با یک کلیک انتخاب کنید. انواع تناژهای مختلف رنگ سیاه و خاکستری میتوانند در تمام طرحهای رنگی مذکور استفاده شوند. این رنگها در واقع به عنوان رنگهای خنثی استفاده میشوند که با هر رنگ دیگری سازگاری دارند. تمام رنگها تحت تاثیر رنگهای قرار گرفته در اطراف آنها هستند. نماد زیر همان سایهی قرمز در سمت چپ و راست است، اما رنگ پس زمینه تغییر چشمگیری میدهد. طرح رنگی در سمت چپ چشم را اذیت میکند، در حالی که در تصویر سمت راست، رنگها به خوبی با یکدیگر همخوانی دارند و احساس بیننده را برانگیخته میکنند. الهام از طبیعت اگر شما به دنبال الهام و راهنمایی برای انتخاب رنگ هستید، کامپیوتر را خاموش کنید و به خارج از منزل بروید. طبیعت بهترین ترکیب رنگ را برای شما فراهم میکند. به حیوانات، گیاهان، پرندگان نگاه کنید و از طرحها و رنگهای شگفت انگیز الهام و ایده بگیرید. از آنها عکس گرفته و آنها را در یک فایل ذخیره کنید. مواردی که هنگام استفاده از رنگ در طرحهای خود مد نظر میگیریم به قرار زیر است: آیا رنگها در طراحی شما به خوبی با هم هماهنگ هستند و یا زیبایی چندانی در کنار هم ندارند؟ آیا خواندن متن در پس زمینه دشوار است؟ آیا طراحی شما برای آنچه که میخواهید انتقال دهید بیش از حد سرد و یا بیش از حد گرم است؟ شما میتوانید طرحهای بیش از حد گرم را با نکات کوچک رنگهای سرد (و بالعکس) را خنک کنید. آیا طراحی شما فقط شامل رنگهای سیاه و سفید است؟ اگر اینطور است افزودن کمی رنگ واقعا میتواند طرح شما را به پتانسیل کامل خودش برساند. اگر شما برای وب یا برنامههای خود طراحی انجام میدهید، آیا در مورد اثر رنگها بر روی میزان قابلیت استفاده محصول تحقیق کردهاید؟ تئوری رنگها شامل حوزهی بسیار بزرگی است که در این مقاله سعی کردیم به طور مختصر و مفید اطلاعاتی را در این مورد خدمت شما عرض کنیم. جهت تمرین و آشنایی کامل با انواع طرحهای رنگی مشاهدهی این چرخ توصیه میشود. با تشکر از همراهی شما دوستان.
-
در این مقاله، ما یک فرایند طراحی UX و همچنین ترتیبی را که در آن مراحل خاص این فرایند باید انجام شود، تعریف میکنیم و خواهیم دید که چه روشهایی میتواند توسط طراحان UX در هر فاز استفاده شود. فرایند UX چگونه فرایندی است؟ پاسخ این سوال به برخی مسائل بستگی دارد. فرایند طراحی UX چیزی است که تمام فعالان حوزهی طراحی آن را انجام میدهند البته هر کسی به شیوهی متفاوت! چراکه فرایند UX به شدت به خود پروژه بستگی دارد. پروژههای مختلف نیاز به رویکردهای متفاوت دارند؛ رویکرد یک وبسایت شرکتی متفاوت از شیوهی طراحی یک چت روم است. علاوهبر برخی شیوهها (مانند تحقیق محصول قبل از آماده شدن نمونهی اولیه) که طراحان UX برای هر پروژه دنبال میکنند، اصولی نیز در هر بخش از این فرایند وجود دارد که باید به صورت سفارشی برای هر پروژه به طور خاص طراحی شوند. مرور کلی بر فرایند UX هر فرایند UX باید شامل ۵ مرحلهی کلیدی زیر باشد: ۱. تعریف محصول (Product Definition) یکی از مهمترین مراحل طراحی UX در واقع قبل از آغاز طراحی انجام میشود. قبل از این که بتوانید یک محصول بسازید، باید زمینه را برای وجودش درک کنید. مرحلهی تعریف محصول، زمینهی موفقیت آن را مهیا میکند. در این مرحله، طراحان UX محصول را در بالاترین سطح انتزاع (اساسا مفهوم محصول) با ذینفعان به اشتراک میگذارند. این مرحله معمولا شامل موارد زیر است: مصاحبه با ذینفعان: مصاحبه با ذینفعان کلیدی در یک پروژه برای جمع آوری اطلاعات در مورد اهداف آن انجام میشود. تعریف اهداف و ارزشهای محصولی که میخواهید ایجاد کنید، یک عامل کلیدی برای فرایند هدایت یافته است. ایجاد گزارهی ارزش: گزارهی ارزش، جنبههای کلیدی محصول را مشخص میکند؛ چیست، برای چه کسی طراحی شدهاست، چه زمانی و چه جایی از آن استفاده خواهد شد. گزاره ارزش به تیم و ذینفعان کمک میکند که در مورد محصول توافق حاصل شود. طرح مفهومی: ایجاد یک مدل اولیه از آنچه که تیم به دنبال ساخت آن است. جلسه ی kick-off پروژه: این نشست همهی عاملان و بازیکنان کلیدی را جهت تعیین انتظارات مناسب برای تیم و سهامداران گرد هم میآورد. نتایج این جلسه شامل طرح سطح بالایی از هدف محصول، افراد دخیل در طراحی و توسعهی محصول، چگونگی مشارکت و انتظارات ذینفعان (مانند KPI و چگونگی اندازه گیری موفقیت محصول) است. ۲. تحقیقات محصول (Product Research) هنگامی که ایدهی محصول تعریف شد، تحقیقات محصول (که به طور طبیعی شامل تحقیقات کاربر و بازار است) نیمهی دیگر پایه و اساس کار را برای طراحی عالی فراهم میکند. تحقیقات خوب، اطلاعات مفید و ارزندهای جهت آینده ی هر چه بهتر محصول شما میدهد و صرفه جویی زیادی در استفاده از منابع مالی و زمانی میشود. فاز تحقیق محصول در بین بیشتر پروژهها متغیر است و به عوامل مختلفی از جمله پیچیدگی محصول، زمان بندی، منابع موجود و بسیاری از موارد دیگر بستگی دارد. این مرحله میتواند شامل موارد زیر باشد: مصاحبههای عمیق فردی (Individual in-depth Interviews, IDI) : تجربهی تولید یک محصول عالی با درک درست از کاربران میسر میشود. طراحان UX نه تنها میخواهند بدانند که کاربران چه کسانی هستند، بلکه میخواهند عمیقتر به نیازها، ترسها، انگیزهها و رفتار آنها واقف باشند.. تحقیقات رقابتی: تجزیه و تحلیل جامع محصولات رقیب، ویژگیهای موجود در آنها را با روش قابل مقایسهای در ذهن طراحان ترسیم میکند. تحقیق به طراحان UX کمک میکند تا استانداردهای صنعت را درک کنند و فرصتهای محصول را در حوزهی مشخصی شناسایی کنند. ۳. آنالیز هدف از مرحلهی تحلیل این است که دیدگاههای حاصل از اطلاعات جمع آوری شده در طول مرحلهی تحقیق را به دست آوریم. نگهداری، سازمان دهی و نتیجه گیری از آنچه که کاربران میخواهند، فکر میکنند و نیاز دارند میتواند به طراحان UX کمک کند تا شروع به درک "چرایی" این سوالها کنند. در طی این مرحله، طراحان قرارداد میکنند که مهمترین فرضهایی که انجام شدهاند معتبر هستند. این مرحله معمولا شامل موارد زیر است: ایجاد شخصیتهای فرضی: این کاراکترهای تخیلی برای نشان دادن انواع مختلف کاربرانی هستند که میتوانند از یک محصول به همان شیوهی مشابه استفاده کنند. هدف از این شخصیتهای فرضی ایجاد بازخوردهای قابل اعتماد و واقع بینانه از بخشهای اصلی مخاطبان برای مرجع است. ایجاد نقشههای تجربه (Experience maps) : این نقشه یک ابزار طراحی مهم برای درک تعاملات محصول یا سرویس از دیدگاه کاربران است. نقشهی تجربه، اساسا یک نمایش بصری است که جریان کاربری را در یک محصول یا سرویس نشان میدهد. یک نقشهی تجربهی پایهای مسیر واحدی (یک کاربر، یک هدف، یک سناریو) را دنبال میکند حتی زمانی که محصول یا سرویس اجازهی تغییرات مسیر را میدهد. ۴. طراحی هنگامی که انتظارات کاربر از محصول ایجاد شد (که اهداف آنها چیست و چگونه میخواهند با محصول کار کنند)، طراحان UX به سمت مرحلهی طراحی حرکت میکنند. فاز طراحی موثر، همکاری زیاد و تکرار شوندهای میطلبد بدین صورت که نیاز است تا از تمامی عاملان و تیم درگیر در توسعهی محصول ورودی بگیریم و به صورت عقب گرد به ابتدا برگردیم تا ایدهها و مفروضات خود را اعتبار سنجی کنیم. مرحلهی طراحی شامل موارد زیر است: طرح بندی (Sketching) : طرح بندی سادهترین راه برای تجسم ایدههای ما است. رسم دستی نیز سریعترین راه برای تجسم یک مفهوم است. طرح بندی به طراح اجازه میدهد تا طیف گستردهای از راه حلهای طراحی را قبل از تصمیم گیری نهایی تصور کند. ایجاد Wireframeها: وایرفریم راهنمای بصری است که نشان دهندهی ساختار صفحه (سلسله مراتب و عناصر کلیدی) است. این کار به عنوان ستون فقرات محصول عمل میکند و طراحان اغلب از آنها به عنوان اسکلت برای مدل سازی استفاده میکنند. ایجاد نمونههای اولیه: همان طور که گفتیم وایرفریمها بیشتر مربوط به ساختار و سلسله مراتب بصری هستند و نمونههای اولیه نتیجهای از تجربهی متقابل حس و نمایش بصری (Feel and Look) به صورت همزمان هستند. نمونهی اولیه در واقع شبیه سازی محصول است و معمولا با استفاده از وایرفریمهای قابل کلیک (Clickable Wireframe) پیاده سازی میشود. ایجاد مشخصات طراحی: مشخصات طراحی معمولا شامل نمودار جریان کاربری (User Flow Diagram) و نمودار جریان کار (Task Flow Diagram) است که ویژگیهای عملکردی و الزامات سبک محصول را مشخص میکند. مشخصات طراحی، فرایندها و ابزارهای مورد نیاز گرافیکی را برای ایجاد یک محصول قابل اجرای موفق توصیف میکند. ۵. اعتبار سنجی (تست) مرحلهی اعتبارسنجی معمولا زمانی شروع میشود که طراحی با جزییات و وضوح بالایی انجام شده باشد و محصول توسط سهامداران و کاربران نهایی طی مجموعه ای از جلسات آزمون کاربر تایید شده باشد. همانند مرحلهی تحقیق محصول، این مرحله نیز بین پروژههای مختلف متغیر است. مرحلهی اعتبار سنجی میتواند شامل موارد زیر باشد: اصطلاح «Eat your own dogfood»: این اصطلاح زمانی به کار میرود که تیم طراحی کار را تا زمان رسیدن به یک محصول قابل استفاده تکرار کند و آن کمپانی محصولش را آماده اعلام کند. آزمایش محصول با تیم یک روش خوب کم هزینه برای اعتبارسنجی به حساب میرود. جلسات تست کاربر: جلسات تست کاربر، به عنوان اعتبار طراحی، مانند انجام آزمایش با کاربران واقعی عمل میکند. جلسات آزمون کاربر روشهای زیادی دارد. برخی از محبوبترین این تستها شامل تستهای قابلیت استفاده، گروههای تمرکز (Focus Groups)، آزمایش بتا، تست A / B و نظرسنجیها است. ایجاد خاطرات کاربری: خاطرات کاربری در جمع آوری اطلاعات از دنیای واقعی کاربران بسیار مفید هستند. با استفاده از Google Docs، طراحان UX میتوانند یک قالب ساده ایجاد کرده و پس از آن سوالات پایان بازی ( Open-ended) مانند موارد زیر بپرسند: هنگام استفاده از محصول کجا بودید؟ چه کارهابی انتظار داشتید که انجام دهید؟ آیا موردی باعث ناراحتی شما شده است؟ آنالیز معیارها: تجزیه و تحلیل اعداد ارائه شده توسط یک ابزار تحلیلی در مورد چگونگی تعامل کاربر با محصول شما است از جمله کلیکها، زمان ناوبری (Navigation)، نمایشها، جستجو و غیره. همچنین آنالیز این معیارها میتواند رفتار غیر منتظرهای را کشف کند که در آزمون کاربر به صورت صریح یافت نشده است. کار بر روی بازخوردهای دریافت شده از کاربران: اطلاعات بازخوردی از قبیل اطلاعات سیستمSupport Ticket، گزارش باگها و دیگر تحلیلها میتوانند به رفع مشکلات محصول کمک شایانی کنند. چگونه فرایند طراحی UX را بهبود بخشیم؟ تا این جا متوجه شدیم که چگونه هر مرحله به یکدیگر متصل است. حال برخی نکات مفید برای بهبود فرایند طراحی UX را ذکر میکنیم: همپوشانی بین فازها و تکرارها (Iterations) را در نظر بگیرید. مهم است که بدانیم طراحی UX یک فرایند خطی نیست. فازهای فرایند UX اغلب دارای همپوشانی قابل ملاحظهای هستند. چنانچه که طراح UX اطلاعات بیشتری دربارهی مشکل حل شده، کاربران و جزییات پروژه (به ویژه محدودیتها) کسب کند، ممکن است لازم باشد بعضی از تحقیقات انجام شده را بازنگری کرده یا آزمایشهای جدیدی را طراحی کند. اهمیت ارتباطات ارتباطات مهارت کلیدی طراحی UX است. همان طور که طراحی فوق العاده به خودی خود یک مسئلهی بزرگ است، وجود مهارت ارتباطات قوی نیز به همان اندازه مهم است، زیرا حتی بهترین ایدهها و راهکارها در صورتی که مورد قبول تیم یا سهامداران نباشند شکست خواهند خورد. به همین دلیل بهترین طراحان UX دارای مهارت ارتباطات عالی هستند. فرایندهای متناسب با پروژهها طراحان UX باید با هر پروژه انعطاف پذیر باشند و فرایند مورد استفادهی کسب و کار و عملکردی باید متناسب با نیازهای خاص پروژه باشد. این فرایند باید به تواناییهای کسب و کار متکی بوده و مشتریان به طور کلی در آن موثر باشند. نتیجهگیری وقتی که وارد فرایند طراحی UX میشویم، همهی راه حلهای یافت شده الزاما مناسب پروژه نیستند. ساده یا پیچیده بودن پروژه فرقی در هدف فرایند طراحی که ایجاد یک محصول عالی برای کاربران است، ندارد. بنابراین عاقلانه است که از بهترین گزینه برای پروژهی خود بهره ببریم و بقیهی موارد را نادیده بگیریم تا بدین ترتیب فرایند طراحی خود را تا رسیدن به یک محصول موفق تکامل بخشیم.
-
اگر شما یک تیم را مدیریت میکنید، به احتمال زیاد در مورد شاخصهای عملکرد کلیدی (Key Performance Indicator, KPI) شنیده اید. صرف نظر از این که آیا شما با آنها آشنا هستید و یا هنوز در ذهنتان این سوال وجود دارد که «دقیقا KPI چیست؟»، اجازه دهید قبل از این که به بعضی نمونهها و معادلات نمونه برای مهمترین معیارها برسیم، یک دورهی تجدید نظر کوتاهی داشته باشیم. قبل از پرداختن به تعدادی نمونه، ابتدا KPI را تعریف کنیم. به زبان ساده، KPI نوعی اندازه گیری عملکرد است که به شما کمک میکند تا بدانید بخش یا سازمان شما چگونه کار میکند. KPI خوب باید به عنوان یک قطب نما عمل کند و به شما و تیمتان کمک کند تا متوجه شوید که آیا مسیر درستی را برای رسیدن به اهداف استراتژیک خود در نظر گرفته اید. برای موثر بودن، KPI باید شرایط زیر را داشته باشد: به خوبی تعریف شده و قابل سنجش باشد. باید با سراسر سازمان و بخش شما در ارتباط باشد. باید برای دستیابی به هدف شما ضروری باشد. قابل اعمال به خط کسب و کار (Line of Business, LoB) یا بخش شما باشد. مشکل این است که هزاران کاندید برای انتخاب KPIها را وجود دارد. اگر شما مورد اشتباهی را انتخاب کنید، چیزی را اندازه گیری خواهید کرد که با اهدافتان همخوانی ندارد. بنابراین، چگونه باید KPIهای مناسب را برای سازمان خود انتخاب کنید؟ بهترین راه برای رسیدن به این هدف، تحقیق و درک برخی از مهمترین KPIها است. بدین ترتیب، شما درک بهتری خواهید داشت که انتخاب کدام یک برای کسب و کار شما مفید است و کدام سودی نخواهد داشت. ۱۸ مثال و تعریف از KPIها معیارهای مالی ۱. سود: نیاز به تعریف نیست اما باید خیلی به آن توجه کنید زیرا یکی از مهمترین شاخصهای عملکردی موجود است. سود حاشیهای ناخالص (gross margin) و سود حاشیهای خالص (net profit margin) را آنالیز کنید تا متوجه شوید که آیا سازمانتان بازدهی بالایی داشته است یا خیر. ۲. هزینه: هزینهی بهره وری را اندازه گیری کنید . بهترین راههای کاهش و مدیریت هزینهها را بیابید. ۳. درآمد LoB در مقابل هدف: این مورد یک مقایسه بین درآمد واقعی شما و درآمد پیش بینی شدهی شما است. نمودار کردن و تجزیه و تحلیل اختلاف بین این دو عدد کمک خواهد کرد که متوجه شوید بخش تحت مدیریت شما چگونه عملکردی دارد. ۴. هزینهی محصولات فروخته شده: با در نظر گرفتن تمامی هزینههای تولیدی برای محصولی که شرکت شما در حال فروش است، میتوانید ایدهی بهتری برای قیمت گذاری بر اساس هزینهی محصولات و سود حاشیهای واقعی (actual profit margin) خود داشته باشید. این اطلاعات در تعیین این که چگونه در رقابت کسب و کار پیروز شوید نقش کلیدی دارد. ۵. روز فروش برجسته (Day Sales Outstanding, DSO): حسابهای دریافتی خود را در نظر بگیرید و آنها را به تعداد کل فروشهای اعتباری تقسیم کنید. این عدد را به تعداد روزهای محدودهی زمانی که مورد بررسی قرار می دهید، ضرب کنید. تبریک میگوییم، شما DSO خود را حساب کردید! هرچه این عدد کوچکتر باشد، یعنی این که سازمان شما در جمع آوری بدهیها بهتر عمل میکند. این فرمول را هر ماه، هر سه ماه یا هر سال را اجرا کنید تا ببینید که وضعیتتان چه روندی دارد. ۶. میزان فروش برحسب منطقه: از طریق تجزیه و تحلیل این که کدام منطقه اهداف فروش ما را برآورد میکنند، میتوانید بازخورد بهتری برای مناطق کم درآمد داشته باشید. ۷. هزینههای LoB در مقابل بودجه: مخارج واقعی خود را با بودجهی پیش بینی شدهی خود مقایسه کنید. درک این که در در کدام قسمت از برنامهی خود متزلزل شده اید، میتواند در آینده به شما برای ایجاد یک بودجهی عالیتر اداری کمک کند. معیارهای مشتری ۸. ارزش طول عمر مشتری (CLV): صرفه جویی در هزینه تنها (یا بهترین) راه برای بهینه سازی جذب مشتری شما نیست. CLV به شما کمک میکند که ارزش سازمان خود را از طریق یک رابطهی بلند مدت با مشتری درک کنید. از این شاخص عملکرد برای محدود کردن کانالی استفاده کنید که به شما کمک میکند تا بهترین مشتریان را برای بهترین قیمت به دست آورید. ۹. هزینهی جذب یا خرید مشتری (CAC): هزینههای جذب خود را به تعداد مشتریان جدید در محدوده ی زمانی مورد بررسی تقسیم کنید. با این روش شما مقدار عددی CAC را محاسبه کردید! CAC یکی از مهمترین معیارهای تجارت الکترونیک محسوب میشود زیرا میتواند به شما در ارزیابی اثربخشی هزینههای بازاریابی کمک کند. ۱۰. رضایت و حفظ مشتری (CSR): این مورد، در ظاهر خیلی ساده است. مشتریها را شاد کنید و آنها همچنان مشتری شما خواهند بود. با این حال، بسیاری از شرکتها معتقدند که برای سهامداران ارزش بیشتری نسبت به مشتریان دارد. شما میتوانید از شاخصهای عملکرد چندگانه از جمله نمرات رضایت مشتری و درصد مشتریانی که خریدشان را تکرار میکنند، برای سنجش CSR استفاده کنید. ۱۱. امتیاز پیشبرندهی خالص (Net Promoter Score, NPS): مقدار عددی NPS یکی از بهترین شاخصهای حاکی از رشد بلند مدت شرکت است. برای تعیین نمرهی NPS خود، بررسیهای سه ماههی خود را به مشتریان ارسال کنید تا ببینید که چقدر احتمال دارد سازمان شما را به کسانی که میشناسند توصیه کنند. ابتدا با اولین بررسی خود، یک حالت پایهای بسازید و اقدامات لازم را انجام دهید تا بتوانید این تعداد را در سه ماهههای متوالی افزایش دهید. ۱۲. تعداد مشتریان: این شاخص عملکرد نیز مانند سود نسبتا ساده است. با تعیین تعداد مشتریانی که کسب کرده اید و از دست داده اید، میتوانید بیشتر درک کنید که آیا شما نیازهای مشتریان خود را برآورده میکنید یا خیر. معیارهای فرآیندی ۱۳. تیکتهای پشتیبانی مشتری (Customer Support Tickets): تجزیه و تحلیل تعداد تیکتهای جدید، تعداد تیکتهای بررسی شده و زمان بررسی به شما کمک خواهد کرد که بهترین بخش خدمات را در صنعت خود ایجاد کنید. ۱۴. درصد ضایعات محصول: تعداد واحدهای معیوب را بیابید و آن را به تعداد کل واحدهای تولید شده در محدودهی زمانی مورد بررسی تقسیم کنید. واضح است که این عدد هر چقدر پایینتر باشد، بهتر است. ۱۵. اندازه گیری کارایی LoB: میزان کارایی و بهرهوری را میتوان در هر صنعتی اندازه گیری کرد. به عنوان مثال در صنعت تولید میتوانید کارایی سازمان خود را با تجزیه و تحلیل تعداد واحدهای تولید شده در هر ساعت و میزان زمان کارکرد کارخانه خود، اندازه گیری کنید. معیارهای نیروی انسانی ۱۶. نرخ گردش کار کارکنان (Employee Turnover Rate, ETR): برای تعیین ETR، تعداد کارکنانی که شرکت را ترک کرده اند به میانگین کارکنان تقسیم کنید. اگر ETR بالایی دارید، وقت خود را صرف بررسی فرهنگ محل کار خود، بستههای کاری و محیط کار کنید. ۱۷. درصد پاسخ به فرصتهای شغلی باز: هنگامی که شما درصد بالایی از متقاضیان واجد شرایط را برای موقعیتهای شغلی باز خود درخواست میکنید، میدانید که مخاطبان مناسب را پیدا میکنید. این امر به افزایش تعداد مصاحبه شوندگان نیز منجر خواهد شد. ۱۸. رضایت کارکنان: اگر کارکنان شما خوشحال باشند، سختتر کار و تلاش میکنند؛ به همین سادگی! ارزیابی رضایتمندی کارکنان از طریق نظرسنجی و معیارهای دیگر برای سلامت اداری و سازمانی شما حیاتی است. ۱۳ مثال و تعریف مفید دیگر از KPIها معیارهای نیروی انسانی ۱. نرخ بازنشستگی: این معیار برای هر سازمانی که یک طرح نیروی کار استراتژیک را توسعه میدهد بسیار مهم است. این مورد را میتوان با بررسی تعداد کارکنانی که بازنشسته شده اند به عنوان درصدی از کل تعدادکارکنان به دست آورد. اگر نیروی کار پیری نداشته باشید، گردش مالی نیز معیار خوبی است. ۲. دانش به دست آمده با آموزش: این مورد به شرکت کمک میکند تا اثربخشی آموزش کارمندان را ببیند. با ایجاد یک امتحان و نظارت بر درصد نرخ قبولی و درصد متوسط نمره میتوان این مورد را بررسی کرد. اگر شما یک سازمان بزرگتر هستید، قبل از آموزش میتوانید از یک پیش آزمون (pre-test) استفاده کنید و سپس بعد از تمرین از یک پس آزمون (post-test) برای مشخص کردن آن چه که کارکنان آموخته اند، کمک بگیرید. ۳. ارتقاء داخلی در مقابل استخدام خارجی (Internal Promotions Vs. External Hires): این معیار نسبت تعداد کارکنان مشغول کار در یک شرکت (ارتقاء داخلی) به تعداد استخدامهای خارجی را مشخص میکند. این امر میتواند به طور خاص در برنامه ریزی جانشینیهای سازمانی موثر باشد. ۴. نسبت رقابت پذیری دستمزد (Salary Competitiveness Ratio, SCR): برای ارزیابی میزان رقابت پذیری گزینههای جبران خسارت استفاده میشود. این نسبت با تقسیم حقوق و دستمزد شرکت به حقوق و دستمزد متوسط ارائه شده توسط رقبا یا بخشهای دیگر صنعت شما تعیین میشود. معیارهای مشتری ۵. نرخ تعویض مشتری (Customer Churn Rate): این معیار درصد مشتریانی را نشان میدهد که یا دیگر خرید خود را تکرار نمیکنند و یا خدمات خود را در طول یک دورهی معین متوقف میکنند. محاسبهی این معیار با تقسیم تعداد مشتریان از دست رفته در یک دوره بر تعداد کل مشتریان در شروع دوره انجام میپذیرد. اطمینان حاصل کنید که تعداد مشتریانی را در نظر بگیرید که باید در آن دوره تجدید سرویس انجام دهند. ۶. میزان تماسهای دریافتی از طریق کانالهای ارتباطی مختلف: پیگیری تعداد درخواستهای پشتیبانی از طریق تلفن و ایمیل به شما این امکان را میدهد تا ببینید مشتریان کدام روش را ترجیح میدهند. این بررسی را می توانید به صورت ماهانه تکرار کنید. ۷. درصد مشتریانی که «خیلی» و «شدیدا» راضی هستند: تعیین این معیار فرصتی است برای بررسی بیشتر آن چه که مشتریانِ خوشحال را راضی میکند و باید در طول یک زمان مشخص و مناسب بررسی شود. بنابراین سوالات خود را در نظر سنجیها مربوط به هم مطرح کنید. محاسبهی این معیار بسیار ساده است بدین صورت که نسبت مشتریان «خیلی» و «شدیدا» راضی را به کل تعداد پاسخ دهندگان محاسبه میکنید. ۸. بازدیدهای جدید و تکراری وب سایت: این امکان را برای شرکتها فراهم میکند تا ترافیک وب سایت خود را متفاوت کرده و بینش خاصی را بر روی مشتریان بالقوهی خود ایجاد کنند. این معیار با تقسیم تعداد بازدید کنندگان جدید به کل تعداد بازدیدها به دست میآید. معیارهای مالی ۹. جریان نقدی از فعالیتهای تامین مالی: این معیار نشان دهندهی قدرت مالی سازمان میباشد و به صورت زیر محاسبه میگردد: (سهام / پول نقدی پرداخت شده به عنوان سود سهام و بازپرداخت بدهی) - (پول نقد دریافت شده از اوراق بهادار یا بدهی) = (جریان نقدی از فعالیتهای تامین مالی) ۱۰. متوسط هزینههای سالانه برای سرویس یک مشتری: این مقدار متوسط مورد نیاز برای خدمت به یک مشتری است که با تقسیم مجموع هزینهها به تعداد کل مشتریان حاصل میشود. ۱۱. EBITDA: خلاصه شدهی "Earnings Before Interest, Taxes, Depreciation, & Amortization" است که مقدار درآمد را بعد از در نظر گرفتن هزینهها و کم کردن بهره، مالیات و استهلاک محاسبه میکند. ۱۲. هزینههای نوآوری: این معیار میزان پولی را که سازمان برای نوآوری هزینه میکند، نشان میدهد. بعضی از سازمانها این هزینه را جهت تحقیق و توسعه در نظر میگیرند و ممکن است که سازمانهای دیگر دارای شرایط حسابداری متفاوت باشند. در نهایت، اگر شما از این معیار استفاده میکنید، نوآوری را به عنوان یک استراتژی کلیدی قبول دارید. ۱۳. نسبت ارزش ماندگاری مشتری به هزینهی خرید مشتری: نسبت ارزش ماندگاری مشتری به هزینهی جذب مشتری، در صورت مطلوب، باید بیشتر از یک باشد. اگر هزینهی به دست آوردن مشتری بیشتر از سود آن باشد، در این صورت این مشتری سودآور محسوب نمیشود. چگونه KPI مناسب را انتخاب کنم؟ KPIهای مناسب برای شما ممکن است KPIهای مناسبی برای یک سازمان دیگری نباشند. اطمینان حاصل کنید که در مورد بسیاری از شاخصهای عملکرد کلیدی تحقیق کرده اید، در این صورت میتوانید تعیین کنید که کدام یک برای صنعت شما مناسب است. تعیین اهداف KPI به شما در درک و مقابله با اهدافتان کمک خواهد کرد و سپس آنها را در بخش خود ادغام کنید. KPIها نه تنها باید با صنعت شما بلکه با استراتژی شما نیز منطبق باشند.
-
ساختار شکست کار (Work Breakdown Structure, WBS) یک پروژهی کلیدی قابل ارائه است که کار گروه را به بخشهای مدیریتی سازماندهی میکند. پیکرهی دانش مدیریت پژوه (Project Management Body of Knowledge، PMBoK) ساختار شکست کار را به عنوان «تجزیهی سلسله مراتبی تحویل محتوای کار انجام شده توسط تیم پروژه» تعریف میکند. ساختار شکست کار به صورت بصری دامنهی کار را به دستههای مدیریتی تقسیم میکند که یک تیم پروژه میتواند درک کند، به طوری که هر سطح از این ساختار تعریف و جزئیات بیشتری را برای ما فراهم میکند. شکل زیر یک ساختار تجزیه و تحلیل کار را با سه سطح تعریف میکند. ساختار شکست کار یک راه آسان برای درک نحوهی عملکرد یک WBS به عنوان یک نقشه یا طرح خاص از پروژه است. در شروع کار WBS پروژه را یک انتزاع سطح بالای قابل ارائه در نظر میگیرد و در ادامه با استفاده از سلسله مراتب کلی زیر به زیر مجموعههایی تجزیه میشود. ساختار شکست کار قابل ارائه تیم پروژه، WBS را با مشخص کردن عملکردهای قابل اجرای اصلی، تقسیم آنها به سیستمهای کوچکتر و زیر مجموعهها ایجاد میکند. این فرآوردههای فرعی تا زمانی که یک فرد بتواند به آنها اختصاص یابد، بیشتر تجزیه میشوند. در این سطح، بستههای کاری (work packages) خاص مورد نیاز برای تولید زیر مجموعههای قابل اجرا، شناسایی و دسته بندی میگردند. بستهی کاری نشان دهندهی لیستی از وظایف برای تولید واحد خاصی از کار است. اگر یک زمان بندی دقیق از پروژه را مد نظر داشته باشید، میتوانید وظایف مربوط به یک بستهی کاری را به عنوان تکالیفی که افراد تیم باید در زمان خاص و با سطح تلاش مشخص به پایان برسانند، شناسایی کنید. از دیدگاه هزینه، این بستههای کاری معمولا گروه بندی شده و برای تولید نتیجه ی مورد نظر به بخش خاصی اختصاص داده شده میشوند. این بخشها یا حسابهای هزینهای (cost accounts)، در یک ساختار شکست سازمانی تعریف میشوند و بودجهای جهت تولید فرآوردههای فرعی به آنها اختصاص مییابد. با ادغام حسابهای هزینهای از ساختار شکست سازمانی و ساختار شکست پروژه، کل سازمان میتواند پیشرفتهای مالی را علاوه بر عملکرد پروژه دنبال کند. چرا از ساختار شکست کار (WBS) استفاده کنیم؟ ساختار شکست کار علاوه بر تعریف و سازماندهی پروژه، مزایای متعددی دارد. بودجهی پروژه میتواند به سطوح بالای ساختار شکست کار اختصاص داده شود و بودجههای بخشها میتوانند به سرعت بر مبنای WBS هر پروژه محاسبه شوند. با تخصیص برآورد هزینهی زمان و هزینه برای بخشهای خاصی از WBS، برنامه و بودجهی پروژه میتواند به سرعت توسعه یافته و پیش روی کند. به محض اجرای پروژه، بخشهای مختلف این ساختار میتوانند جهت شناسایی عملکرد هزینههای پروژه و مسائل و مشکلات حول سازمانها ردیابی شوند. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد تخصیص زمان، قانون ۱۰۰٪ را ببینید. همچنین یک WBS میتواند برای شناسایی خطرات بالقوه در یک پروژه مورد استفاده قرار گیرد. اگر ساختار WBS دارای شاخهای است که به خوبی تعریف نشده، آن را یک ریسک تعریف دامنه در نظر میگیریم. این خطرات باید در گزارش پروژه ردیابی شده و به هنگام اجرای پروژه دنبال شوند. با ادغام WBS و ساختار شکست سازمانی، مدیر پروژه میتواند نقاط ارتباطی را شناسایی کرده و یک طرح ارتباطی را در سراسر سازمان پروژه بسازد. هنگامی که یک پروژه در حال سقوط است، ارجاع به WBS به سرعت نتایج عمدهای را که تحت تاثیر بستهی کاری شکست خورده هستند و یا به تازگی تحویل داده شده اند، شناسایی میکند. WBS همچنین این امکان را برای ما فراهم میکند تا وضعیت زیر مجموعههای قابل ارائه را به صورت رنگی کد گذاری و مشخص کنیم. اختصاص دادن رنگ قرمز به «دیر شدن»، زرد به «در معرض خطر»، سبز برای «هدف» و آبی برای «نتایج تکمیل شده» میتواند یک راه موثر برای ایجاد نقشهی حرارتی (heat-map) پیشرفت پروژه باشد و توجه مدیریت را به بخشهای کلیدی ساختار شکست کار جلب کند. دستورالعملهای ساختار شکست کار دستورالعملهای زیر باید هنگام ایجاد یک WBS در نظر گرفته شوند: سطح بالا نشان دهندهی محصول قابل ارائهی نهایی یا همان پروژه است. زیر مجموعههای قابل ارائه (sub-deliverables) شامل بستههای کاری است که به بخش یا واحدی از سازمان اختصاص یافته است. نیاز نیست که تمام عناصر WBS نسبت به همان سطح تعریف شوند. یک بستهی کاری، خود کار، مدت زمان و هزینههای مربوط به وظایف مورد نیاز برای تولید زیر مجموعهها را تعریف میکند. مدت زمان انجام هر بستهی کاری نباید بیش از 10 روز طول بکشد. بستههای کاری باید مستقل از بستههای کاری دیگر در ساختار شکست کار باشند. بستههای کاری منحصر به فرد هستند و نباید در طول WBS تکرار شوند. ابزار مورد نیاز برای ایجاد یک WBS ایجاد WBS، یک تلاش تیمی است که تصویری از ورودیها و چشم اندازی چندگانه از پروژهی هدف را برای گروه فراهم میکند. یک روش موثر این است که جلسهی طوفان مغزی با سازمانهای مختلفی که با این پروژه درگیر هستند، ترتیب داد. تیم پروژه میتواند از ابزارهای ساده (low-technology tools) مانند یک تخته سفید، کارتهای یادداشت چسبی برای شناسایی نتایج عمده، زیر مجموعهها و بستههای کاری خاص استفاده کند. این کارتها را میتوان به دیوار چسباند و مجددا سازماندهی کرد زیرا تیم همواره در مورد نتایج اصلی و بستههای کاری درگیر در پروژه بحث میکند. رویکرد low-technology، بسیار آسان است اگرچه در تیمهای توزیع شده عملکرد خیلی خوبی ندارد. چندین ابزار وجود دارد که از نقشه برداری ذهنی، طوفان مغزی و WBSپشتیبانی میکند. MatchWare MindView یک بستهی نرم افزاری ساده برای استفاده از ذهن است که از ساختار WBS، طرحهای پروژه، نمودارهای گانت پشتیبانی میکند و به راحتی با پروژههای مایکروسافت برای توصیف بیشتر ساز و کار پروژه سازگار است. شکل زیر یک مثال از WBS را به کمک ابزار MAtchWare MindView نشان میدهد. نمایش یک WBS با کمک MIndView مزیت کلیدی MatchWare MindView، تفسیر راحت WBS به زمان بندی و برنامهی سطح بالای پروژه است. فرمت طبیعی ساختار شکست کار، برنامهی زمانی پروژه است. مدیر پروژه به راحتی میتواند برآوردهای بودجه و مدت زمان تعیین شده را در یک ابزار نقشه برداری ذهنی به کار بندد. این برآورد بودجه و مدت زمان میتواند به راحتی به اکسل مایکروسافت و یا پروژهی مایکروسافت برای برنامه ریزی و تجزیه و تحلیل اضافی منتقل شود. مدیران پروژه به دنبال ابزارهایی هستند که به کارشان سرعت بخشند و به کاهش میزان بار اجرایی که همراه با فرآیندهای مدیریتی پروژه است، کمک کنند.
-
- low-tech tools
- matchware mindview
-
(و 4 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
تکنولوژی REST (REpresentational State Transfer)، یک سبک معماری برای توسعهی وب سرویسها است. معماری REST به دلیل سادگی و استواری بر پایه سیستمهای موجود و ویژگیهای HTTP به منظور دستیابی به اهداف آن، بر خلاف ایجاد استانداردها، چارچوبها و فناوریهای جدید، محبوب است. مزایای معماری REST یکی از مزیتهای اصلی استفاده از این معماری، هم از جنبهی سرویس گیرنده و هم از جنبهی سرور، تعاملات مبتنی بر REST است که برای هر فردی که با پروتکل HTTP آشنایی دارد، بسیار ساده است. برای مثال، تعاملات مبتنی بر REST وضعیت خود را با استفاده از کدهای وضعیت HTTP استاندارد اعلام میکنند. بنابراین، 404 به معنای «منبع درخواست شده یافت نشد»، کد 401 به معنای «درخواست مجاز نیست»، کد 200 به این معنی است که «همه چیز خوب است» و کد 500 بدان معنی است که «یک خطای نرم افزار غیر قابل برگشت در سرور وجود دارد». به طور مشابه اعمالی مانند رمزنگاری و یکپارچگی انتقال داده بدون اضافه کردن چارچوب یا تکنولوژی خاصی و صرفا با رمز نگاری SSL و TLS پیاده سازی میشوند. معماری REST همچنین یک معماری مستقل از زبان است. برنامههای مبتنی بر REST میتوانند به کمک هر زبانی از جمله Java، Kotlin، AngularJS و یا JavaScript نوشته شوند. تا زمانی که یک زبان برنامه نویسی میتواند درخواستهای مبتنی بر وب را با استفاده از HTTP انجام دهد، این زبان قادر خواهد بود که برای فراخوانی RESTful API یا وب سرویس استفاده شود. به طور مشابه، وب سرویسهای RESTful میتوانند با استفاده از هر زبانی نوشته شوند، بنابراین توسعه دهندگان با اجرای آنها میتوانند تکنولوژیهایی را انتخاب کنند که بهترین کارایی را در شرایط موجود داشته باشند. مزیت دیگر استفاده از این معماری، فراگیر بودن آن است. در سمت سرور، انواع چارچوبهای مبتنی بر REST از جمله RESTlet و Apache CXF وجود دارد که به توسعه دهندگان برای ایجاد وب سرویسهای RESTful کمک میکنند. در سمت سرویس گیرنده، تمام چارچوبهای جدید جاوا اسکریپت، مانند JQuery، Node.js، Angular و EmberJS، همهی کتابخانههای استاندارد در API های خود ساخته شدهاند که وب سرویسهای RESTful را فراخوانی کرده و از دادههای XML یا JSON استفاده میکنند. معایب معماری REST مزایای استفاده از REST با استفاده از ساختارهای HTTP همچنین محدودیتهایی را ایجاد میکند. بسیاری از محدودیتهای HTTP نیز به نقص سبک معماری REST تبدیل میشوند. به عنوان مثال، HTTP اطلاعات مبتنی بر وضعیت را بین چرخههای درخواست - پاسخ ذخیره نمیکند، که بدین معنی است که برنامههای مبتنی بر REST باید بیثمر باشند و تمام وظایف مدیریت وضعیت باید توسط خود سرویس گیرنده انجام شوند. به طور مشابه، از آن جا که HTTP هیچ مکانیزمی برای ارسال اعلانها از سرور به سرویس گیرنده ندارد، پیاده سازی هر نوع سرویسی که سرور، کلاینت را بدون رای گیری از جانب آن (client-side polling) و یا انواع مختلف قلاب وب (web hook) به روز رسانی کند سخت است. از دیدگاه پیاده سازی، یک مشکل رایج با REST این واقعیت است که توسعه دهندگان با معنای دقیق REST-based مخالفت میکنند. برخی از توسعه دهندگان نرم افزار به اشتباه هر چیزی را که مبتنی بر SOAP نیست، RESTful در نظر میگیرند. چیزی که سبب این تصور غلط رایج میشود این واقعیت است که REST یک سبک معماری است، بنابراین هیچ پیاده سازی مرجع یا استاندارد قطعی وجود ندارد که تأیید کند آیا یک طراحی خاص، RESTful است یا خیر. در نتیجه، بر سر اینکه آیا یک API داده شده مطابق با اصول مبتنی بر REST است یا خیر بحث وجود دارد. جایگزینهایی برای REST فناوریهای جایگزین برای ایجاد سیستمهای مبتنی بر SOA (معماری مبتنی بر سرویس، Service-oriented architecture) و یا ایجاد API برای فراخوانی سرویسهای میکرو از راه دور شامل XML روی HTTP (معروف به XML-RPC)، همچنین CORBA و پروتکل SOAP (پروتکل دسترسی ساده به object) است. هر تکنولوژی مجموعهای از مزایا و معایب خود را دارد، اما ویژگی مهیج REST که آن را شاخص میکند، این است که به جای اینکه از یک توسعه دهنده بخواهد با مجموعهای از پروتکلهای سفارشی کار کند یا یک فرمت دادهی خاص برای تبادل پیام بین یک سرویس دهنده و یک سرور داشته باشد، REST باور دارد که بهترین راه برای پیاده سازی یک سرویس وب مبتنی بر شبکه این است که به راحتی از ساختار اصلی پروتکل شبکهی خود استفاده کند که در مورد اینترنت، HTTP است. این یک نکته مهم است، زیرا REST فقط برای اعمال به اینترنت در نظر گرفته نشده است؛ بلکه هدف آن است که اصول آن به تمام پروتکلها از جمله WEBDAV، FTP و غیره اعمال شود. REST در مقابل SOAP دو سبک رقیب برای اجرای خدمات وب REST و SOAP است. تفاوت اساسی بین این دو، رویکرد فلسفی است که باید به فراخوانی از راه دور بپردازند. REST یک رویکرد مبتنی بر منابع را برای تعاملات مبتنی بر وب اتخاذ میکند. با REST، شما یک منبع را بر روی سرور قرار میدهید و انتخاب میکنید که این منبع را به روزرسانی کنید، پاک کنید یا اطلاعاتی را در مورد آن دریافت کنید. در SOAP، کلاینت تصمیم نمیگیرد به طور مستقیم با یک منبع ارتباط برقرار کند، بلکه به جای آن یک سرویس را فراخوانی میکند و این سرویس دسترسی به اشیا و منابع مختلف پشت صحنه را کاهش میدهد. SOAP همچنین تعداد زیادی از چارچوبها و APIها را در بالای لایهی پروتکل HTTP را ایجاد کرده است، از جمله زبان توصیف سرویس وب (Web Services Description Language, WSDL)، که ساختار دادههایی را که بین کلاینت و سرور رد و بدل میشوند، تعریف میکند. گاهی بهترین نتیجه با تعریف دقیق فرمت پیام حاصل میشود و یا میتوان از APIهای مرتبط با SOAP مانند WS-Eventing، WS-Notification و WS-Security بهره برد. در بعضی مواقع شرایطی پیش میآید که HTTP نمیتواند سطح کارایی را که یک برنامه ممکن است نیاز داشته باشد، فراهم کند. در این موارد، استفاده از SOAP ترجیح داده میشود. REST URIها و URLها اکثر مردم با شیوهی عملکرد URLها (Uniform Resource Locator) و URIها (Uniform Resource Identifier) در وب آشنا هستند. رویکرد RESTful برای برنامههای کاربردی ادعا میکند که درخواست اطلاعات در مورد یک منبع باید به اندازهی فراخوانی URL آن ساده باشد. به عنوان مثال، اگر یک کلاینت بخواهد یک سرویس وب را که تمام آزمونها را در TechTarget در دسترس قرار داده است، به URL مراجعه کند. URLای که به سرویس وب خواهد رسید بدین ترتیب است: www.techtarget.com/restfulapi/quizzes هنگام فراخوانی، سرویس وب ممکن است با رشته JSON زیر، لیست تمام آزمونهای موجود را پاسخ دهد که یکی از آنها دربارهی DevOps است: { "quizzes" : [ "Java", "DevOps", "IoT"] } برای دریافت آزمون DevOps، سرویس وب ممکن است با استفاده از URL زیر فراخوانی شود: www.techtarget.com/restfulapi/quizzes/DevOps با فراخوانی این URL یک رشتهی JSON که لیستی از سوالات در آزمون DevOps را فهرست کرده است، بازگردانده میشود. برای دریافت یک سوال مشخص از آزمون، شمارهی سوال به URL اضافه خواهد شد. بنابراین، برای دریافت سوال سوم در آزمون، URL RESTful زیر استفاده میشود: www.techtarget.com/restfulapi/quizzes/DevOps/3 فراخوانی این URL ممکن است یک رشتهی JSON مانند زیر را برگرداند: { "Question" : {"query":"What is your DevOps role?", "optionA":"Dev", "optionB":"Ops"} } همان طور که میبینید، URLهای REST در این مثال به گونهای منطقی و معنی دار هستند که منابع دقیق درخواست شده را مشخص میکنند. فرمتهای دادهی JSON و XML REST مثال بالا نشان میدهد JSON به عنوان فرمت تبادل اطلاعات برای تعامل RESTful استفاده میشود. رایج ترین فرمت تبادل دادهها JSON و XML هستند و بسیاری از خدمات وب RESTful میتوانند تا زمانی که کلاینت بتواند تعامل را در XML یا JSON انجام دهد، از هر دو فرمت به طور متناوب استفاده کنند. توجه داشته باشید با وجود اینکه JSON و XML فرمتهای رایج تبادل داده هستند، خود REST هیچگونه محدودیتی در مورد آنچه که فرمت باید باشد قرار نمیدهد. در واقع، برخی از خدمات وب RESTful به منظور بهره وری، دادههای باینری را مبادله میکنند. این یکی دیگر از مزایای کار با خدمات وب مبتنی بر REST است، زیرا معمار نرم افزار از نظر نحوهی اجرای بهترین خدمات، از آزادی زیادی برخوردار است. REST و رویههای HTTP مثال بالا فقط دسترسی به دادهها را بررسی میکند. عملیات پیش فرض HTTP، رویهی GET است که در هنگام دریافت دادهها از سرور مورد استفاده قرار میگیرد. با این حال، HTTP تعدادی از رویههای دیگر از جمله PUT، POST و DELETE را تعریف میکند.REST ادعا میکند که برای حذف دادهای در سرور، به سادگی از URL برای دسترسی به منبع استفاده کنید و روش DELETE از HTTP را اعمال کنید. برای ذخیرهی دادهها در سرور، یک URL و رویهی PUT استفاده میشود. همچنین برای عملیاتی که فراتر از ذخیره سازی، خواندن و یا حذف اطلاعات هستند، می توان از روش POST استفاده کرد. تاریخچهی REST REST برای اولین بار توسط دانشمند علم کامپیوتر Roy Fielding در طول انجام پایان نامهی تحصیلات دورهی دکترای وی در دانشگاه کالیفرنیا با عنوان «سبکهای معماری و طراحی معماری نرم افزار مبتنی بر شبکه» ابداع شد. فصل 5 پایان نامه ادعاهای Fielding در مورد چگونگی بهینه سازی معماری سیستمهای توزیعی hypermedia را توصیف میکند. وی تعدادی از شرایط مرزی را توصیف میکند که سیستمهای مبتنی بر REST باید چگونه رفتار کنند. این شرایط به عنوان محدودیتهای REST یاد میشوند. چهار مورد از محدودیتهای کلیدی در زیر شرح داده شده اند: استفاده از رابط کاربری یکنواخت (Uniform Interface, UI): همانطور که قبلا ذکر شد، منابع در سیستمهای مبتنی بر REST باید از طریق یک URL قابل شناسایی باشند و تنها با استفاده از روشهایی مانند DELETE، PUT و GET در HTTP با منبع در تعامل باشند. سیستمهای مبتنی بر رابطهی کلاینت، سروری: در سیستمهای مبتنی بر REST، باید تعریف مشخصی از کلاینت و سرور داشته باشیم. UI و نگرانیهای حاصل از درخواستها، در حوزهی کلاینت هستند. در همین حال، دسترسی به دادهها، مدیریت بار کاری و امنیت، در دامنهی سرور است. این جداسازیها اتصال بین کلاینت و سرور را برقرار میکند و هر کدام میتوانند مستقل از دیگری توسعه یابند. عملیات مجزا (Stateless operations): تمام عملیات بین کلاینت و سرور باید مجزا و مستقل از هم باشند و هر مدیریت حالتی (State) که مورد نیاز است نه بر روی سرور، بلکه باید بر روی کلاینت پیاده سازی شود. کَش کردن منابع RESTful: توانایی کَش کردن منابع بین فراخوانیهای انجام شده توسط کلاینت نسبت به کاهش تاخیر و بهبود عملکرد اولویت بالاتری دارد. علاوه بر این تمامی منابع باید اجازه ی کَش کردن را داشته باشند، مگر اینکه یک نشانهی صریح برای عدم امکان انجام این عمل یافت شود. توسعهی APIهای REST در جاوا در راستای محبوبیت رو به رشد سیستمهای مبتنی بر REST، تعدادی از چارچوبها برای کمک به توسعه دهندگان در ایجاد خدمات وب RESTful به وجود آمده اند. برخی از چارچوبهای منبع باز محبوب برای ایجاد سرویسهای وب مبتنی بر جاوا عبارتند از Apache CXF، Jersey، Restlet، Apache Wink، Spring Data و JBoss' RESTeasy. رویکرد کلی هر یک از این چارچوبها این است که به توسعه دهندگان کمک کنند تا خدمات وب RESTful خود را با استفاده از الگوهای معنایی جاوا که با آن آشنا هستند، از جمله Java Platform (نسخه سازمانی)، Servlet API بسازند، در عین حال که کلاسهای از پیش آماده و روشهایی به آنها ارائه میشوند تا با شروط اساسی REST بیشترین مطابقت را داشته باشند. پینوشت: مطلبی تحت عنوان فریم ورک REST در زبان سی پلاس پلاس نیز به طور مجزا به این مقاله اضافه خواهد شد.
-
کامبیز اسدزاده شروع به دنبال کردن الهه انصاری کرد
-
-
«بخش اول» CDN مخفف Content Delivery Network یک شبکهی تحویل محتوا است که به گروه توزیع شدهی سرورها اشاره دارد که با یکدیگر همکاری میکنند تا محتوای اینترنت را به صورت سریعی ارائه دهند. CDN امکان انتقال سریع بستههای مورد نیاز برای بارگذاری محتوای اینترنتی از جمله صفحات HTML، فایلهای جاوا اسکریپت، شیوه نامهها، تصاویر و فیلمها را فراهم میکند. محبوبیت سرویسهای CDN همچنان در حال رشد است و امروزه اکثر ترافیک وب سایتهای بزرگ چون Facebook، Netflix و Amazon از طریق CDNها جا به جا میشوند. CDNهایی که به درستی پیکربندی شده اند همچنین ممکن است به حفاظت از وب سایتها در برابر برخی از حملات مخرب رایج مانند حملات انکار سرویس توزیع شده (DDOS) کمک کنند. آیا CDN مشابه میزبان وب است؟ در حالی که یک CDN محتوا را میزبانی نمیکند و نمیتواند جایگزینی برای نیاز به میزبانی وب مناسب باشد، محتوای cache در لبهی شبکه کمک میکند که عملکرد وب سایت را بهبود بخشد. بسیاری از وب سایتها تلاش میکنند که نیازهای عملکرد آنها توسط خدمات میزبانی سنتی برآورده شود، به همین دلیل آنها CDNها را انتخاب میکنند. با استفاده از ذخیره سازی برای کاهش پهنای باند میزبانی و کمک به جلوگیری از وقفه در سرویس و بهبود امنیت، CDNها انتخاب محبوبی برای از بین بردن برخی از نقاط بحرانی میزبانی سنتی وب هستند. مزایای استفاده از CDN چیست؟ اگرچه مزایای استفاده از CDN بسته به اندازه و نیازهای یک مالکیت اینترنتی متفاوت است، مزایای اولیه برای اکثر کاربران را میتوان به 4 بخش مختلف تقسیم کرد: بهبود زمان بارگذاری وب سایت: با توزیع محتوای نزدیک به بازدید کنندگان وب سایت با استفاده از سرور CDN نزدیک (در میان دیگر بهینه سازیها)، بازدید کنندگان بارگذاری سریعتر صفحه را تجربه میکنند. هنگامی که بازدید کنندگان بیشتر مایل به کلیک کردن در یک سایت با بارگیری کُند هستند، یک CDN میتواند سبب کاهش نرخ جست و جو و افزایش زمان سپری شده توسط افراد در سایت شود. به عبارت دیگر، یک وب سایت سریعتر به این معنی است که بازدید کنندگان بیشتر در آن جا ماندگار شوند. کاهش هزینههای پهنای باند: هزینهی مصرف پهنای باند برای میزبانی وب سایت هزینهی اصلی برای وب سایتها است. از طریق ذخیره سازی و بهینه سازیهای دیگر، CDNها قادر به کاهش میزان دادههایی هستند که یک سرور مبدا باید ارائه دهد. بنابراین هزینههای میزبانی وب برای صاحبان وب سایتها کاهش مییابد. افزایش میزان دسترسی و افزونگی: مقدار زیاد ترافیک و یا خرابیهای سخت افزاری میتواند کارکرد وب سایت را مختل سازد. به لطف ساختار توزیع شده، یک CDN میتواند ترافیک بیشتری را اداره کند و از خرابی و شکست سخت افزاری بهتر از بسیاری از سرورهای مبدا جلوگیری کند. بهبود امنیت وب سایت: CDN میتواند امنیت را با تضمین کاهش DDoS، بهبود گواهیهای امنیتی و سایر بهینه سازیها بهبود بخشد. CDN چگونه کار میکند؟ هستهی یک CDN شبکهای از سرورها است که با هدف ارائهی محتوا به صورت سریع، ارزان، قابل اعتماد و ایمن است. به منظور بهبود سرعت و قابلیت اتصال CDN، سرورها را در نقاط مبادلهی بین شبکههای مختلف قرار میدهد. این نقاط مبادلهی اینترنت (IXP, Internet Exchange Point) مکانهای اصلی هستند که سرویس دهندگان مختلف اینترنت برای دسترسی به ترافیک ناشی از شبکههای مختلف خود به یکدیگر دسترسی دارند. با اتصال به این مکانهای با سرعت و قدرت اتصال بالا، ارائه دهندهی CDN میتواند هزینهها و زمان حمل و نقل را در تحویل دادههای با سرعت بالا کاهش دهد. علاوه بر قرار دادن سرورها در IXPها، یک CDN برخی از بهینه سازیها را در انتقال دادههای استاندارد بین سرویس گیرنده و سرور انجام میدهد. CDNها مراکز داده را در مکانهای استراتژیک و با افزایش امنیت در سراسر جهان قرار داده و به گونهای طراحی شده اند تا انواع مختلف خرابیها و جابجایی ترافیک اینترنت را مدیریت کنند. تاخیر - CDN چگونه زمان بارگذاری وب سایت را بهبود میبخشد؟ هنگام بارگذاری محتوا، با کاهش سرعت وب سایت تعداد کاربران نیز کمتر میشود. سرویسهای CDN میتوانند با روشهای زیر به کاهش زمان بارگذاری کمک کنند: ماهیت توزیع شدهی CDN به صورت جهانی به معنای کاهش فاصلهی بین کاربران و منابع وب سایت است. به جای اجبار برای اتصال مستیم به سرور مبدا وب سایت، CDN به کاربران اجازه میدهد تا به یک مرکز دادهی نزدیکتر از لحاظ جغرافیایی متصل شوند. زمان اتصال به سرور کمتر، به معنی خدمات سریعتر است. بهینه سازی سخت افزاری و نرم افزاری مانند متعادل سازی کارآمد بار و درایوهای سخت حالت جامد (Solid-state hard drives) میتوانند به کاربران کمک کنند تا دادهها را سریعتر دریافت کنند. CDNها میتوانند میزان دادههایی را که با کاهش اندازهی فایلها با استفاده از تکنیکهایی مانند کمینه سازی و فشرده سازی فایل انتقال مییابند، کاهش دهند. اندازهی فایلهای کوچکتر به معنی زمان بارگذاری سریعتر است. CDNها همچنین میتوانند سایتهایی را که از گواهینامههای TLS/SSL استفاده میکنند با بهینه سازی استفادهی مجدد اتصالها و فعال سازی TLS false start (با کاهش زمان Handshaking به یک RTT)، سرعت بخشند. قابلیت اطمینان و افزونگی - آیا CDN وب سایت را همیشه آنلاین نگه میدارد؟ Uptime مولفهی مهمی برای هر کسی است که دارای مالکیت اینترنتی دارد. خرابیهای سخت افزاری و تکانهای ترافیکی، به عنوان یک نتیجه از حملات مخرب و یا فقط افزایش محبوبیت، پتانسیل پایین آوردن کارایی وب سرور و جلوگیری از دسترسی کاربران به سایت یا سرویس را دارند. CDN متعادل داراي چندين ويژگي است که باعث کمینه شدن مدت از کار افتادگی میشود: متعادل سازی بار با توزیع ترافیک شبکه به طور مساوی بین سرورهای مختلف انجام میشود و باعث میشود سرعت جابجایی ترافیک افزایش یابد. شکست هوشمند (Intelligent failover) خدمات بدون وقفه را فراهم میکند حتی اگر یک یا چند سرور CDN به دلیل خرابی سخت افزاری غیر فعال شوند؛ Failover میتواند مجددا ترافیک را به سرورهای عملیاتی دیگر توزیع کند. در صورتی که کل یک مرکز داده دارای مشکلات فنی باشد، مسیریابی Anycast (یک به چند) ترافیک را به یک مرکز دادهی دسترسی دیگر منتقل میکند و اطمینان حاصل میکند که هیچ یک از کاربران دسترسی به وب سایت را از دست نمیدهند. امنیت دادهها - چگونه CDN از دادهها محافظت میکند؟ امنیت اطلاعات بخشی جدایی ناپذیر از CDN است. CDN میتواند یک سایت را با گواهینامههای TLS/SSL به روز امن نگه دارد که استانداردهای بالا را برای احراز هویت، رمزنگاری و یکپارچگی تضمین میکند. برای اطلاعات بیشتر در این زمینه، نگرانیهای امنیتی در مورد CDNها را بررسی کنید و تحقیق کنید چه کارهایی میتواند برای ارائهی ایمن محتوا انجام شود. همچنین در مورد امنیت در SSL/TLS نیز اطلاعات بیشتری کسب کنید. هزینهی پهنای باند - CDN چگونه هزینههای پهنای باند را کاهش میدهد؟ هر بار که سرور اصلی به درخواست پاسخ میدهد، پهنای باند مصرف میشود. خواهیم دید که چگونه یک CDN هزینهی درخواستهای مبدا را کاهش میدهد. (به زودی در ادامه با جزییات بیشتر توضیح خواهیم داد) مقالهی بعدی در رابطه با کارایی CDNها خواهد بود، با ما همراه باشید.
-
- failure
- distribution
-
(و 4 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
«بخش اول» API مخفف Application Programming Interface است. API یک واسط نرم افزاری است که به دو برنامه اجازه میدهد تا با یک دیگر صحبت کنند. هر بار که از برنامهای مانند فیس بوک استفاده میکنید، یا یک پیام فوری ارسال میکنید، و یا آب و هوا را بر روی تلفن خود بررسی میکنید، در واقع از یک APIکمک میگیرید. یک نمونه از کاربردهای API چیست؟ هنگامی که از یک برنامهی کاربردی بر روی تلفن همراه خود استفاده میکنید، برنامه به اینترنت متصل میشود و دادهها را به یک سرور ارسال میکند. سپس سرور آن اطلاعات را بازیابی و تفسیر کرده، اقدامات لازم را انجام میدهد و آن را به تلفن شما ارسال میکند. پس از آن نرم افزار این دادهها را تفسیر میکند و اطلاعاتی را که میخواهید در یک روش قابل خواندن برای شما ارائه میدهد. تمام این اتفاقات توسط API انجام میگیرند. با یک مثال آشناتر با ما همراه باشید. تصور کنید که در یک رستوران پشت میزی با یک امنو از غذای مختلف نشستهاید. آشپزخانه بخشی از "سیستم" است که سفارش شما را تهیه میکند. موضوع مهم در این سناریو، پیوند حیاتیای است که سفارش را به آشپرخانه ارسال کرده و سپس غذا را به میز شما تحویل میدهد. دقیقا همین جا است که پیشخدمت یا API وارد میشود که درخواست یا سفارش شما را میگیرد و به آشپزخانه میگوید سیستم باید چه کاری انجام دهد. سپس پیشخدمت پاسخ را به شما میفرستد؛ در این مورد، این غذا است. یک مثال دیگر از API در زندگی واقعی روند جستجوی پروازهای آنلاین آشنا است. درست مانند مثال رستوران، گزینههای گوناگونی برای انتخاب، از جمله شهرهای مختلف، تاریخ عزیمت و بازگشت و غیره وجود دارد. برای مثال شما قصد دارید که پروازی در یک وب سایت هواپیمایی رزرو کنید. بدین جهت یک شهر مبداء و تاریخ عزیمت، یک شهر مقصد و تاریخ بازگشت، کلاس کابین و همچنین سایر متغیرها را انتخاب میکنید. سپس برای رزرو پرواز خود، با وب سایت هواپیمایی ارتباط برقرار میکنید تا بتوانید به پایگاه داده خود دسترسی پیدا کنید و ببینید کدام صندلی در آن تاریخ وجود دارد و هزینههای ممکن چگونه است. در این مثال خدمات مسافرتی، با API هواپیمایی ارتباط برقرار میکند. API رابط کاربری است که میتواند توسط سرویس مسافرتی آنلاین درخواست شود تا اطلاعات پایگاه دادههای هواپیمایی برای رزرو صندلیها و غیره دریافت شود. API همچنین یک لایهی امنیتی برای ما فراهم میکند دادههای تلفن شما هرگز به طور کامل در معرض سرور نیستند، و همچنین سرور هرگز به طور کامل در معرض تماس تلفن با شما نیست. در عوض، هر یک با بستههای کوچک داده ارتباط برقرار میکنند و تنها مواردی را که ضروری است نظارت میکنند. API ها چنان ارزشمند هستند که بخش زیادی از درآمد کسب و کار بسیاری را تشکیل میدهند. شرکتهای بزرگ مانند گوگل، eBay، Salesforce، Amazon و Expedia تنها تعدادی از شرکتهایی هستند که از API های خود پول میگیرند. این «بازار API» به قدری قوی است که میتوان از آن به عنوان «اقتصاد API» یاد کرد. API مدرن در طول سالیان متمادی از APIبه عنوان یک رابط عمومی به برنامه یاد میشد. اخیرا علاوه بر این مفهموم، ویژگیهای دیگری نیز به API تحت API مدرن اضافه شده است که بسیار ارزشمند و حایز اهمیت هستند. در زیر به برخی از این ویژگیها اشاره میکنیم. APIهای مدرن به استانداردهایی چون HTTP و REST که توسعه دهنده پسند و به راحتی قابل دسترسی هستند، پایبند میباشند. آنها بیشتر شبیه محصولات هستند تا کد که برای مصرف مخاطبان خاصی طراحی و مستند شده اند (به عنوان مثال، توسعه دهندگان تلفن همراه) و کاربران میتوانند انتظارات خاصی از نگهداری و چرخه زندگی آنها داشته باشند. از آن جایی که بسیار استانداردتر هستند، نظم و انضباط بیشتری برای امنیت دارند و همچنین نظارت و مدیریت دقیقتری برای عملکرد دارند. به عنوان قطعهای از نرم افزار تولید شده، API مدرن نیز دارای چرخه عمر توسعهی نرم افزار (SDLC) شامل طراحی، آزمایش، ساخت، مدیریت و نسخه سازی است. در بخشهای بعدی بیشتر در رابطه با APIها صحبت خواهیم کرد، منتظر باشید.
-
- modern api
- technology
-
(و 4 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
«بخش دوم» در پست ۷ گام برای تبدیل شدن به یک طراح موفق UI/UX به طور خلاصه به اصول طراحی رابطهی کاربری اشاره کردیم. در این بخش قصد داریم در مورد اصل تعادل (Balance) صحبت کنیم. هر طرح با یک صفحهی خالی یا فضای خالی آغاز میشود. هنگامی که یک عنصر اضافه میکنیم، قرار دادن آن میتواند تعیین کند که طراحی تا چه حد موفق خواهد بود. طراحی موثر ارتباطات و علاقهی بیننده را بنا میکند؛ خواه این طراحی به صورت چاپ شده و یا به صورت صفحات وب باشد. در یک طرح وب معمولی، طراح باید لوگو، متن، عکس یا تصویر را جایگزین کند. با یک تلاش آگاهانه برای ایجاد ارتباط بین این عناصر میتوان یک طراحی چشم نواز به وجود آورد. تعادل در طراحی بسیار شبیه به تعادل در زندگی است. نمونه ای که اغلب از تعادل در دنیای واقعی یاد میشود، الاکنگ است. وقتی فقط یک نفر روی آن نشسته است، تجربهی بسیار سرگرم کنندهای نیست. تعادل زمانی حاصل میشود که دو نفر از افراد با وزن مشابه در هر طرف قرار گیرند. نمونهای دیگر از تعادل را هنگامی میتوان به دست آورد که یکی از افراد سنگین در یک طرف و دو نفر سبکتر در طرف دیگر نشسته اند. اگر یک فرد سنگینتر به مرکز الاکلنگ نزدیکتر شود تعادل میتواند حاصل شود، در حالی که یک فرد سبکتر در انتهای طرف دیگر نشسته است. ما به عنوان انسان از لحاظ جسمی یک دست و پای در هر طرف ستون فقرات و سر داریم و قادر به ایستادن و حرکت با وجود اندازه و وزنهای مختلف هستیم. در طراحی سعی میکنیم به توازنی میان عناصر دست یابیم، زیرا در چشم نواز است. اما تعادل همیشه از طریق تقارن بدست نمیآید. نگاهی به جعبههای زیر کنید. خط سفید در جعبهی 1 و 2 به طور متقارن متعادل است در حالی که در جعبهی 3 و 4 خط به طور نامتقارن متعادل است. تقارن تعادلِ متقارن تعادلِ تصویر آینه است. اگر یک خط را از طریق مرکز صفحه بکشید، عناصر در یک طرف خط در سمت دیگر نیز به صورت آینه دیده میشوند. ما میتوانیم آن را با قرار دادن عناصر به طور نسبتا مساوی در طراحی دست یابیم. تقارن در طبیعت یک مثال معمول که در وب اتفاق میافتد، جایی است که بلوک های متن در سطر یا ستون به صورت آینه نگاشته میشوند. همچنین میتواند با استفاده از رنگ و تایپوگرافی به دست آید. برای مثال در وب سایت Mobile Web Book تصویر تلفن همراه این صفحه به دو بخش تقسیم میشود که با بلوکهای متن در هر طرف به صورت متعادل در مقابل هم قرار گرفته اند. در پوستر فیلم «The Day I Became A Woman»، بلوک متن سفید بزرگ در گوشهی سمت راست بالا در گوشهی پایین سمت چپ هم از لحاظ رنگ و هم از نظر شکل متقارن هستند. سایت پر طرفدار Florida Flourish تقریبا میتواند به نصف مرکز برسد که یک حس بسیار قوی از تعادلِ متقارن دارد. پوستر Havco که در زیر آورده شده است، قسمت چپ و راست پوستر با استفاده از اشکال مشابه و قطعات بدن متعادل است . متن قرمز در بالا و پایین عنوان در رنگ و اندازهی متعادل قرار دارد. عدم تقارن طرح بندیهای متعادلِ نامتقارن دارای عناصری هستند که در یک خط مرکزی به صورت آینهای جدا نمیشوند. این طرح بندیها میتوانند طراحی را دشوارتر کنند، اما سبب جذابیت برای بیننده میشوند. میتوانیم با ایجاد چندین آیتم کوچک در یک طرف و یک آیتم بزرگ در طرف دیگر یک طرح متضاد نامتقارن ایجاد کنیم. اگر یک آیتم تیره در یک طرف دارید، میتوانید چندین آیتم روشن رنگی را در طرف دیگر قرار دهید. یک طراحی متعادلِ نامتقارن میتواند تنش ایجاد کند و بیننده را جذب کند. وب سایت MattWeb یک گرافیک بزرگ دارد که سمت چپ صفحهی اصلی را پر کرده است. حس توازن نامتقارن در اینجا با استفاده از رنگهای تطبیق و یک فونت بدون سرصفحه مطابق با مارپیچها به دست میآید. سایت Dann Whitaker دارای چندین عنصر است که به صورت متقارن نیستند، اما از نظر رنگ، بافت و محتوا یکدیگر را متعادل میکنند. عدم تعادل (Off-Balance) خوب، پس اگر تمام کارهای طراحی شما در تعادل باشند، خسته کننده میشود. اگر قوانین را میدانید، میتوانید آنها را قطع کنید، و عدم تعادل میتواند جنبش و حرکت را به بیننده منتقل کند. البته این مسئله میتواند بیننده را به کمی ناراحت و آشفته کند. طراحی غیر متعادل میتواند مخاطب را به فکر کردن وادار کند. فقط اجازه ندهید که به طور تصادفی این اتفاق بیفتد. در مقالهی آینده نگاهی به اصل مجاورت (Proximity) میکنیم. در عین حال توصیه میشود که در وب سایتهای مختلف تعادل قوی، تقارن و عدم تقارن را بررسی کنید.
-
- balance
- اصول طراحی
-
(و 10 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
چگونه جریان کاری UI/UX را با استفاده از ابزار Figma سادهسازی کنیم؟
الهه انصاری نوشته وبلاگ را ارسال کرد در طراحی و توسعه
زمان همیشه به عنوان یک فاکتور اساسی و حساس در پروژهها به حساب میآید. در این مقاله قصد داریم ببینیم که چگونه میتوانیم 90 درصد از وقت خود را طی جریان پروژه صرفه جویی کنیم. یکی از ابزارهایی که برای این منظور وجود دارد، Figma است. با استفاده از این ابزار در طول فرآیند طراحی UI/UX میتوانیم چندین ساعت در کارمان صرفهجویی داشته باشیم و جریان طراحی را عمیقا متحول کنیم. Figma علاوه بر بصری بودن، یک پکیج کامل است که قابلیت کار بر روی تمامی مراحل فرآیند طراحی را برای ما فراهم میسازد: رسم وایرفریمها، طراحی، طراحی سیستمها، نمونهسازی و طراحی مشارکتی. هدف از این مقاله آموزش نحوهی استفاده از Figma نیست؛ بلکه میخواهیم به شما نشان دهیم که چگونه میتوانید چندین ساعت زمان را در پروژهی بعدی خود با یک ترفند ساده ذخیره کنید. این امر به خاطر وجود ویژگیای از Figma به نام اجزا یا مولفهها (Components) تحقق می پذیرد. components in Figma اجزا در Figma شباهت زیادی به نمادها (Symbols) در Sketch دارد. اما اجزای موجود در ابزار Figma بسیار انعطاف پذیر و استفاده از آنها آسانتر است. اگر در مورد اجزا اطلاعات زیادی ندارید، توصیه میکنم این مقاله را با دقت مطالعه کنید. Figma چگونه به ما در صرفهجویی زمان کمک میکند؟ حال ببینیم فرآیند طراحی سنتی در مقایسه با فرآیند طراحی در Figma چگونه به نظر میرسد. فرآیند فرآیند سنتی یا کلاسیک سادهترین فرآیند کلاسیک، ساخت یک وایرفریم در برنامهای مانند Balsamiq است. سپس میتوان طرح را در یک برنامهی دیگری مانند Sketch ساخت و در برنامهای چون InVision نمونهی اولیه را ایجاد کرد. این روند یک روند تعاملی نیست، زیرا علاوه بر اتلاف وقت زیاد، باعث به وجود آمدن شکاف بزرگی بین وایرفریم و نمونهسازی میشود. فرآیند طراحی در Figma با استفاده از Figma، شما از 2 مرحله پرش کرده، وایرفریمهای تعاملی خود را رسم و هم زمان یک کتابخانهی رابط کاربری ایجاد میکنید. سپس اجزا رIبط کاربری را بهروز میکنید که قبلا وقت ارزشمندتان را برای ایجاد یک نمونه اولیه هدر میکردید! در واقع شما وایرفریمهای خود را با استفاده از اجزا از ابتدا میسازید. پس از تایید وایرفریمها، تنها چیزی که نیاز دارید بهروز کردن اجزا است. این کار اشکال سفید و سیاه پایهای شما را به اجزای طراحی شدهی دقیق تبدیل میکند. به بیان دیگر وایرفریمهای شما به یک نمونهی اولیه با وضوح و جزییات بیشتر تبدیل میشوند. چگونه کار میکند؟ این کار در ۴ مرحله انجام میشود که در زیر آورده شده است. مرحلهی۱. وایرفریمهای خود را بسازید. قبل از این مرحله، شما باید طرح خود را روی کاغذ کشیده باشید. حال زمان آن فرا رسیده که آنها را ب مهای دیجیتال منتقل کنید. پیش از شروع طراحی، اولین کاری که باید انجام دهید ایجاد یک قالب کتابخانهی رابط کاربری (UI library frame) است. تمام اجزای رابط کاربری قابل استفادهی مجدد و دستورالعمل های شما در این قالب قرار میگیرند. اولین مولفههایی (Components) که باید ایجاد کنید سبکهای متن شماست. برای هر سبک (H1، H2، H3، H4، P، کوچک، و غیره) یک جز ایجاد کنید. از فونتها همان گونه که هستند استفاده کنید و فعلا در مورد طراحی فکر نکنید. هر سبک متن یک جز است حال، هر زمان که میخواهید متنی را به صفحه اضافه کنید، یک نمونه از مولفهی متن در کتابخانهی رابط کاربری را میگیرید. چرا؟ هنگامی که شما به مرحلهی طراحی میروید و میخواهید سبک فونت را برای تمامی صفحههای خود تغییر دهید، آن را یک بار از همین جا تغییر میدهید و در همه جا بهروز میشود. کمی بعد کاملا متوجه خواهید شد. این مفهوم به تمامی مولفههای دیگر شما قابل تعمیم است. یک نمونه کتابخانهی رابط کاربری تمامی اشیا (Objects) از جمله Buttons، Inputs، Dropdowns، Navbars، Cards، Labels، Footers را هم دقیقا مانند اجزا ایجاد کنید. همچنین میتوانید ابتدا شی را روی صفحهی نمایش ایجاد کنید سپس آن را به کتابخانهی خود بکشید و به یک جز تبدیل کنید و سپس دوباره در صفحه کپی کنید. نمونهای از وایرفریمها در پایان پروژه، تقریبا هر شیای که در طرحها ایجاد میکنید، باید یک جز باشد. این کار نه تنها در صرفهجویی زمان به شما کمک میکند، بلکه هماهنگی را در محصول شما حفظ میکند که یک نکتهی کلیدی مهم در طراحی رابط کاربری و تجربهی کاربری است. مرحلهی۲. وایرفریمهای خود را تعاملی کنید. پس از رسم وایرفریمها و ایجاد کتابخانه، زمان تعاملی کردن وایرفریمها رسیده است. خوشبختانه، وجود Figma انجام این کار را بسیار ساده کرده است. تمام چیزی که نیاز دارید کشیدن هر شی به صفحه مرتبط با خود در حالت نمونهی اولیه است. همان طور که در زیر میبینید، اتصال مولفههای اصلی همان لینک را به تمام نمونه های آن اعمال میکند. تعاملی ساختن وایرفریمها گام بعدی این است که وایرفریمهای تعاملی خود را با ذینفعان به اشتراک بگذارید و نظرات خود را با اضافه کردن در نمونهی اولیه به طور مستقیم دریافت کنید. پس از چندین دورهی تکرار، وایرفریمهای شما باید تایید شوند. مرحلهی 3. سبک سیستم طراحی خود مشخص کنید. هنگامی که وایرفریمهای تعاملی شما تایید شدند، اکنون میتوانید سبک سیستم طراحی خود را تعیین کنید. در این مرحله، شما دستورالعمل طراحی برند، رنگ و جزییات طراحی را به اجزای ساخته شده در کتابخانه اضافه میکنید. این مرحله به طور کامل وایرفریمهای شما را به یک نمونهی اولیهی طراحی با وضوح و جزییات بالا تبدیل میکند. تغییر سبک در یک جز در همهی نمونه های آن اعمال میشود بهتر است ابتدا راهنمای سبک را به ذینفعان نشان دهیم تا بازخوردی در مورد حالت و سبک طراحی قبل از نمایش همهی صفحات به دست آوریم. اضافه کردن تعدادی مولفه در حضور آنها میتواند به درکشان از چگونگی طراحی هر مولفه کمک کند. یک کتابخانهی رابط کاربری پایهای مرحلهی 4. نمونهی اولیهی خود را نهایی کنید. هنگامی که راهنمای سبک تایید شد، تنها چیزی که باقی میماند، بهتر کردن نمونهی اولیه است. در این مرحله میتوانید مطمئن شوید که همه چیز در جای خود قرار دارد. ممکن است اشیایی وجود داشته باشند که اجزایی نیستند که باید طراحی شوند یا اجزا مورد نیاز باشند. حتما نمونهی اولیه را اجرا کرده و لینکها را امتحان کنید تا مطمئن شوید که تمامی پیوندها به درستی کار میکنند. نمونهی اولیه نمونهی اولیه آماده است! اکنون میتوانید یک لینک را با سهامدار برای گرفتن تایید نهایی به اشتراک بگذارید. سپس، این نمونهی اولیه را به توسعهدهندگان ارسال کنید و به آنها نشان دهید که چگونه میتوانند تصاویر را در Figma بررسی و استخراج کنند. همچنین توسعهدهندگان میتوانند هر گونه سوال مستقیمی که از نمونهی اولیه دارند بپرسند. اضافه کردن نظر در نمونهی اولیه شما همچنین میتوانید یک لینک عمومی برای تست نمونهی اولیهی خود با دیگر کاربران به اشتراک بگذارید و یک بازخورد کلی به دست آورید. امیدوارم به کمک این ابزار بتوانید با سرعت بیشتری فرآیند طراحی را خود را پیش ببرید. -
«بخش اول» در این مطلب از تجربیات طراح موفق خانم Nicole Saidy استفاده خواهیم کرد. ایشان بخاطر سوالات زیادی که از جانب برنامهنویسان متعدد، مدیران بازاریابی و افراد مختلف دیگری مطرح شده بود این مقاله را براساس تجربیات شخصی خود تنظیم کردند. ادامهٔ مطلب را از زبان خودشان میشنویم. «چگونه شروع کنم؟» این سوال من را به زمانی میبرد که برای اولین بار کار خود را آغاز کردم. 7 سال پیش، من در اولین روز اولین کار طراحیام بودم. در مقابل یک فایل فتوشاپ خالی در iMac نشسته ام (در آن زمان یک کاربر ویندوز بودم) و سعی میکنم آنچه که مدیرم توضیح داد درک کنم. هیچ نظری ندارم که چگونه شروع کنم. خالی! قبل از رسیدن به این شغل، تازه از دانشگاه با مدرک چندرسانهای فارغ التحصیل شده بودم. پس چرا چیزی در مورد طراحی نفهمیدم؟ خب، در دانشگاهها به ما طراحی عملی یاد نمیدهند. اکثر دورههای دانشگاه فقط ما را بصورت تئوری آموزش میدهند و گاهی اوقات به ما یاد میدهند که چگونه از ابزارهای طراحی مانند Adobe Suite استفاده کنیم. اما این کافی نیست - حتی نزدیک هم نیست. تمرین، یادگیری و خودآموزی تنها چیزی است که میتواند شما را به یک طراح بهتر تبدیل کند. 7 سال بعد از خودآموزی، من اکنون یک معلم طراحی و سخنران کنفرانس بین المللی هستم. اولین چیزی که باید بدانید این است: لازم نیست که با این استعداد متولد شوید. ما موجودات خارق العادهای مانند تک شاخها نیستیم. ما فقط قصد داشتیم طراح باشیم و هنرمندانه به دنیا آمدیم. طراحی، در مورد حل مشکلات است. این یک روند دائمی یافتن مشکلات و ایجاد راه حل برای آنهاست. حوزههای مختلفی برای طراحی وجود دارد: رابط کاربری، تجربهٔ کاربری، طراحان محصول، طراحان گرافیکی، طراحان تعاملی، معمار ساختار اطلاعات و غیره. برای شروع تحقیق کنید که کدام حوزه شما را بیشتر جذب میکند. برای حال، روی رایجترین حوزه تمرکز میکنیم: ترکیبی از رابط و تجربه: طراح رابط کاربری و تجربهٔ کاربری. 1. خودتان را با اصول رابط کاربری آشنا کنید. قبل از شروع تمرین طراحی، اولین چیزی که نیاز دارید یادگیری برخی اصول طراحی است. در این مرحله، شما به دنیای طراحی قدم خواهید گذاشت و شروع به تفکر «خلاقانه» میکنید و جنبههای روانشناسی طراحی را خواهید آموخت: چرا این طرح میتواند خوب بنظر بیاید و یا شکست بخورد؟ برخی از اصول پایهای که باید بدانید: 1. رنگ (Color) واژگان رنگها، اصول و روانشناسی رنگ را شامل میشود. ۲. تعادل (Balance) اصل تعادل به تقارن و عدم تقارن در مبحث طراحی میپردازد. 3. تضاد (Contrast) هدف از بکارگیری تضاد سازماندهی اطلاعات، ایجاد سلسله مراتب و ایجاد تمرکز است. ۴. تایپوگرافی (Typography) انتخاب فونت مناسب و ایجاد متن قابل خواندن در وب با رعایت این اصل ممکن خواهد بود. ۵. ثبات و انطباق (Consistency) مهمترین اصل، جهت ایجاد طرح های بصری و قابل استفاده از ثبات شروع میشود. ۲. فرآیند خلاقانهٔ تجربهٔ کاربری را فرا بگیرید. مورد بعدی درک فرآیند خلاقانه است. طراحی UI/UX فرآیندی متشکل از فازهای خاصی است که هر فرد خلاق از آن عبور میکند. این فرآیند شامل ۴ فاز مختلف کشف (Discover)، تعریف (Define)، توسعه (Develop) و تحویل (Delivery) است. فرآیند خلاقانه فاز کشف فاز کشف همان فاز شروع پروژه است که طراحان به جستجو، الهام گرفتن و جمعآوری ایدهها میپردازند. فاز تعریف در این مرحله، طراحان ایدهٔ حاصل از فاز کشف را تعریف و مشخص میکنند. درواقع خلاصهای واضح از کاری که قرار است انجام بگیرد مشخص میشود. فاز توسعه فاز توسعه مرحلهای است که راه حلها یا مفاهیم ایجاد شده، نمونهسازی، تست و تکرار میشوند. این فرآیند آزمایش و خطا به طراحان کمک میکند تا ایدههای خود را بهبود داده و اصلاح کنند. فاز تحویل فاز آخر فاز تحویل است که در آن پروژهٔ پایانی، تولید و راه اندازی میشود. ۳. چشمان خود را برای طراحی تقویت کنید. دانستن اصول طراحی عالی است، اما گاهی اوقات کافی نیست. شما همچنین باید چشمان خود را آموزش دهید تا طراحی خوب و طراحی بد را ببینید و نقاط قوت و ضعف آنها را مشخص کنید. موثرترین روش جهت آموزش چشم برای طراحی از طریق الهام است. قبل از باز کردن یک بوم خالی و تماشای آن برای نیم ساعت ، بدانید که تنها راه خلاق بودن از طریق تحقیق است. گاهی اوقات ذهن نمیتواند ایدههای خودش را بسازد. ابتدا باید به طرحهای دیگر نگاه کنید تا طرح خودتان را ایجاد کنید؛ مخصوصا زمانی که فعلا مبتدی هستید. در وبسایتهای نمونهکارها قدم بزنید:) بنابراین به آنچه که طراحان دیگر در سایت Dribbble انجام میدهند نگاه کنید و هر زمان که طرحهای زیبا یا چیزی مربوط به پروژهٔ خود را میبینید، آن را در یادداشتهای خود ذخیره کرده و اشاره کنید که چه چیزی از آن طرح را پسندیدهاید. همچنین میتوانید با گرفتن اسکرینشات ذخیرهسازی را دقیقتر انجام دهید. به این ترتیب، شما مجموعهای از طرحهای الهام بخش دارید که میتوانید برای شروع کار از آنها بهره ببرید. چند مورد از سایتهای مفید جهت الهام گرفتن در زیر آوردهشدهاند: onepagelove.com awwwards.com dribbble.com pttrns.com uimovement.com ۴. مطالعهٔ مقالات طراحی را در برنامهٔ روزانهٔ خود بگنجانید. برای اینکه خودمان را با طراحی آشنا کنیم، بهترین راه این است که هر روز چند مقاله در این رابطه مطالعه کنیم. خواندن اخبار و وبلاگهای طراحی را عادت روزمره کنید. میلیونها مقاله بصورت آنلاین در دسترس ما هستند تا روندهای جدید دنیا، موردهای کاربری (Use Cases) و آموزشهای مختلف را فرا بگیریم. تمام کاری که باید انجام دهیم، پیدا کردن آنهاست. هیچ چیز بهتر از یادگیری از تجربههای دیگران نیست. خواندن مقالات را عادت روزمره کنید بنابراین روز خود را با یک فنجان قهوه و چند مقالهٔ الهام بخش در مجلات آنلاین Medium یا Smashing شروع کنید. یادگیری چیزهای جدید در صبح، ذهنتان را گسترش داده و در طول روز فرصت خلاقیت را برایتان فراهم میکند. بنابراین، هر چند وقت یکبار در طول روز، چندین بار به خود استراحت بدهید تا بتوانید بیشتر مطالعه کنید. استراحت کردن برای خلاقیت خیلی مهم است، به ویژه هنگامی که ذهن شما گیر کرده و احساس میکنید که بازدهی مطلوب را ندارید. از جمله کارهای قابل انجام دیگر میتوانید وبسایتی را که به عنوان صفحهٔ اصلی مرورگر خود دوست دارید، نشانهگذاری کنید و یا از یک خبرنامهٔ طراحی اشتراک بگیرید. برخی از وبلاگها و سایتهای خبری محبوب در زمینهٔ طراحی عبارتند از: blog.marvelapp.com medium.com/design smashingmagazine.com webdesignernews.com sitepoint.com/design-ux 5. پروژههای غیرواقعی طراحی کنید. کار نیکو کردن از پر کردن است و همه میدانیم که نمیتوانیم بدون تجربه، مشتری یا شغلی را بدست آوریم. اما بدون یک کار یا پروژه هم نمیتوانیم تمرین کنیم و تجربه کسب کنیم، درست است؟ بنابراین میتوانیم این چرخه را با تمرین کردن و ایجاد پروژههای غیر واقعی برای سرگرمی بشکنیم! Dribbble پر از این نمونه کارها است. طراحی فیسبوک توسط Kevin McCarthy زمانی را صرف طراحی مجدد وب سایت یا اپلیکیشنی که قبلا استفاده کردهاید کنید. این کار را برای هر چیزی که فکر میکنید میتواند بهتر شود، انجام دهید. همچنین میتوانید ایدهٔ برنامهٔ خود را طراحی کنید. درواقع با طراحی نمونه کارها تمرین کرده و تجربه کسب میکنید. ۶. کار با آخرین ابزار طراحی وب را بیاموزید. هزاران ابزار طراحی وجود دارد، اما شما نیاز ندارید که کار با همهٔ آنها را یاد بگیرید. بهترین آنها را بیابید، ابزارهای مورد علاقهٔ خود را انتخاب کنید و با بکار گیری جدیدترین ویژگیها و روندها به روز باشید. جدیدترین ابزارهایی که در فرآیند طراحی خود استفاده میکنم در زیر آورده شدهاند: Sketch برای طراحی رابط کاربری Figma برای طراحی رابط مشترک Balsamiq برای رسم وایرفریمهای با جزيیات کم و ابتدایی (low fidelity wireframing) Adobe XD برای طراحی رابط کاربری و نمونهسازی Marvel App برای ساخت مدلهای تعاملی Invision App برای نمونهسازی و همکاری 7. از مربی (mentor) کمک بگیرید. یکی دیگر از روشهای عالی برای یادگیری طراحی، یافتن یک مربی طراحی یا دوست طراح است که مایل به کمک است. آنها به شما کمک میکنند که روند یادگیری خود را سرعت بخشید. طراح کار شما را بررسی و نظرات خود را هر زمان که ممکن باشد میدهد. این کار مثل یک میانبر عمل میکند. آنها همچنین راهنماییها و ترفندهایی به شما میدهند که از تجربیات خود آموخته اند. بنابراین پیش بروید و به یک طراح ایمیل بفرستید، سوالات و نگرانیهای خود را با وی مطرح کنید. هنگامی که شما آمادهٔ صحبت در مورد طراحی با دیگران هستید، میتوانید کسی را در مورد طراحی راهنمایی کنید و یا آموزش دهید. همچنین یاد خواهید گرفت که آن را دیدگاههای مختلف ببینید و بازخورد و پاسخ سوالاتی را دریافت کنید که ممکن است هرگز در مورد آنها فکر نکرده باشید. هنگامیکه در مورد طراحی با افراد دیگری صحبت میکنید، ذهن شما همواره درحالت "طوفان فکری" قرار میگیرد و بیشتر از قبل به طراحی علاقهمند خواهید شد. منتظر بخشهای بعدی با جزییات بیشتر در مورد اصول رابط کاربری باشید.